نكتهي اول اينكه،
اي كاش يكي از هزاران دانشجوي روانشناسي دانشگاههاي كشور همت و ابتكاري به خرج
دهد و موضوع پاياننامهاش را كشف علت علاقهي سياستمداران كشورمان
به كتشلوارهاي رنگ روشن و پيراهنهاي طرحدرشت بدرنگ قرار دهد. بلكه در همين
تحقيق دوا درماني هم براي اين عارضه پيدا شود و شر اين بلا را از سر اين مملكت دور
كند. سوال اينجاست كه آيا واقعا در دستگاه عريض و طويل ديپلماسي كشور هيچ كسي
نيست كه همين نكتهي ساده را به ايشان يادآوري و توجيهشان كند كه لباس رسمي فقط
و فقط كتشلوار تيره، پيراهن بسيار روشن و كفش و جوراب مشكي است و لا غير؟
نكتهي دوم هم
اينكه، تصوير بالا كاروان پرتعداد مديران دولتي ايران را نشان ميدهد كه همگي براي شركت در شصت
و چهارمين نمايشگاه كتاب فرانكفورت عازم آلمان شده بودند و احتمالا اگر دستشان بازتر بود اهل و عيال را هم با خود ميبردند. مديراني كه –به گفتهي
مصطفي رحماندوست- بسياريشان توان دو كلام انگليسي صحبت كردن هم نداشتند و اساسا
معلوم نبود حضورشان در اين نمايشگاه چه ضرورت و فايدهاي داشته است.
قيافههاي ذوقزدهي
آقايان مديران و نيشهاي تا بناگوش باز شدهشان نشان ميدهد كه چقدر از اين كه
چنين فرصتي نصيبشان شده و پايشان به اينجا باز شده است مسرورند. همين قيافهها
داد ميزند كه در خوابشان هم نميديدند روزي اوضاع مملكت چنين بي سر و صاحب و قحطالرجال
شود كه نوبت به آنها برسد تا به عنوان نمايندهي كشورمان در چنين جايي حضور پيدا
كنند و بابتش لابد حق مأموريت تپلي هم بگيرند. چشمبسته شرط ميبندم اگر عقبهي
بسياريشان را بررسي كنيم، نه در زندگيشان يك كتاب درست و حسابي خواندهاند، و نه
هيچ دركي از موضوع نشر و كتاب و اين چيزها دارند.
كتهاي بدرنگ،
پيراهنهاي بدطرح، شكمهاي برآمده، خندههاي ذوقزدهي از سر نديدبديدگي، ريشهاي
چند روز نتراشيده كه لابد خرتخرت ميخارانندش و قيافهي مبهوت و گيجشان وقتي كسي
به انگليسي سر صحبتي را باهاشان باز ميكند. اينها نمايندگان ايران هستند.
ولی یکیشون رییس قبلی کتابخانه ملی هست، سمت راستی، کتاب زیاد دیده قبلا :)
پاسخحذفجانا سخن از زبان ما میگویی.. واققعا خوب تشریحشون کردی..
پاسخحذفواقعا آدم حالش به هم ميخوره از اينهمه شلختگي
پاسخحذفدر الاغیت اینا که شکی نیست ، اما فک نکنم برای نمایشگاه کتاب رفتن لازم باشه طبق پروتکل لباس بپوشن.
پاسخحذفاينها به صورت شخصي به بازديد نمايشگاه نرفته بودند كه بگوييم پوششان اهميتي ندارد. اينها نمايندگان رسمي كشورمان در اين نمايشگاه هستند و قطعا پوشش و آرايش و شيوهي برخوردشان بايد سنجيده و آموزشديده باشد.
حذففکر کنم خیلی یکطرفه قضاوت کردی دوست عزیز...حالا اون خارجی ها هم همچین پخی نیستن ! فهم و شعور آدم ها رو نمیشه به نحوی که شما گفتین از روی ظاهرشون قضاوت کرد ....
پاسخحذفبحث بر سر پخ بودن يا نبودن خارجيها يا كس ديگري نيست. موضوع رعايت اصول و آداب و تشريفات ديپلماتيك است كه آن خارجيهايي كه هيچ پخي نيستند درست يادش گرفتهاند و به كار ميبندند. نمايندگان يك كشور نبايد اسباب خجالت مردم كشورشان را فراهم كنند حتي اگر به واسطهي پوشش و آرايش و شيوهي برخوردشان باشد.
حذفکسانی مثل این آقایان برای کارهایی مهمتر-برای تعین سرنوشت ملت میروند
پاسخحذفآنقدر انتقاد منطقی هست که لازم به مسخره کردن نباشه، مخصوصا اینقدر دمدستی: شکمهای برآمده، خندههای از سر ذوقزدگی. لابد همه کسانی که به نظر شما باید نماینده ایران میبودن شکم برآمده ندارن و لابد شما دلیل خندهها را میبینین.
پاسخحذفنميدانم. شايد چون اهميت مسائلي از اين دست (لباس پوشيدن و نحوهي آرايش و شيوهي برخورد) را در مسائل بينالمللي بسيار بالا ميدانم. شايد هم چون بارها ديدهام كه همين مسائل -به نظر شما- بي اهميت چطور نمايندگان كشورمان را در مجامع بينالمللي در موضع ضعف يا تحقير قرار داده است.
حذفباید بودیدو می دیدید دو سال پیش تو فرودگاه رم یکی ازاین کاروانهای مدیران دولتی میگذشتند یکیشون ازبقیه جدا شد اومدتو داروخانه فرودکاه به خانم فروشنده یه جعبه رو که عکس یه خانم بیکینی پوش روش بودرونشون میداد بعد دستشو میگذاشت زیر سرش حالت خواب رو نشون میداد بعد کلمه قرص رو به فارسی ادا میکرد بعد هم به خودش اشاره می کرد من از شدت کنترل خنده شکم درد گرفته بودم خانم فروشنده از شدت تلاش برای فهمیدن این نمایش سردردآخرش هم نتونست بفهمه که این آقا ویاگرا میخواد
پاسخحذفیک نکته رو از قلم انداختی اویس جان و اونم موی رنگ شده آقای شکم برآمده با پیراهن راه راه سفید و مشکیه :-) چهره ذوقمرگ آقایی که دقیقا پشت ایشونه که چند جلسه نقد و بررسی میخواد... جای تاسفه. ببین از طریق چه کسانی داریم در معرض دید بین المللی قرار میگیریم...
حذفمن با کل متن هیچ مشکلی ندارم مطلقا . اما اینکه در دستگاه دیپلماسی باید لباس فلان و بهمان پوشید فقط درباره ی مجامع رسمی صدق می کند و خیلی دقیق و مشخص است . اینها دیپلمات نیستن و اینجا هم یک جلسه ی مشخص نیست . لباسشان هم رسمی است : کت و شلوار . هرچقدر هم زشت و بدقواره و بدرنک. "لباس رسمي فقط و فقط كتشلوار تيره، پيراهن بسيار روشن و كفش و جوراب مشكي است " فقط برای شرایط از پیش تعریف شده است . نه دیدار از نمایشگاه کتاب مثلا.
پاسخحذفدوست عزيز، شايد من بد توضيح دادم كه اين سو تفاهم پيش آمد. اينها بازديدكنندگان عادي از نمايشگاه كتاب فرانكفورت نيستند. بلكه تيم نمايندگان ايران براي شركت در اين نمايشگاه هستند كه در ميانشان معاون وزير ارشاد، رييس كتابخانه ملي و افرادي نظير اينها حضور دارند.
حذفمن هم فکر می کنم انتقاد سطحی و ضعیفی بود و در سطح برخی مطالبی که قبلا خونده بودم نیست.
پاسخحذفناخودآگاه از نویسنده برخی مطالب پیشین انتظار دارم راجع به دردها و مشکلات عمیقتری مطلب بنویسه.
ضمنا از اونجاییکه فکر کنم برات مهم باشه به نظرم "ندیدبدیدگی" صحیح است.
خيلي خيلي ممنون از تذكر بابت "نديدبديدگي". درستش كردم. چه خوبه تذكرهاي اينجوري. :)
حذفدر مورد خود مطلب هم اگر اعتراضتان به شيوهي بيان و نارسايي كلام نوشتار است، پاسخ و دفاعي جز شرمندگي ندارم.
ولي در مورد عمق انتقاد و كماهميت بودن مسائلي از اين دست (يعني توجه به آراستگيها و برازندگيهاي ظاهري) متاسفانه اصلا همعقيده نيستيم. :)
به قول مامان بزرگم زمان شاه آدم می رفت توی یک اداره ای می فهمید کی دربونه اداره است و کی مدیر. الان همه یک شکل لباس می پوشن. تو فکر کردی اینها حتی اگه دلشون بخواد-که صد سال نمی خواد- می تونن ریششونو بتراشن؟ گناه داره!! لباس و سر و وضع هرچقدر چرک و چپول تر، مقرب تر.
پاسخحذف