- See more at: http://blogtimenow.com/blogging/automatically-redirect-blogger-blog-another-blog-website/#sthash.auAia7LE.dpuf گاهك: امكانش هست

پنجشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۱

امكانش هست

همين اول بگويم كه موضوع اصلا بحث علاقه‌ي شخصي من يا هر كسي به خاتمي و مشرب فكري و رفتاري‌ او نيست. يعني اصلا نه كاري به خود خاتمي دارم و نه كاري به نوستالژي‌اي كه نسل من با دوران خاتمي ساخته و به خاطر سپرده است. (نسل من كه مي‌گويم٬ منظورم نسلي‌ست كه مشخصا دوران دانشجويي‌اش با حضور خاتمي در مصدر كار مقارن شده بود و شور و اميد آن روزها٬ آن ماه‌ها و آن سال‌ها را تجربه كرد.) اصلا كاري به اين‌ها ندارم. اين‌كه خاتمي انسان پاكيزه‌اي –در هر معناي آن- بود و هيچ زمان اسباب سرشكستگي و خجالت مردمش را فراهم نكرد و جز به احترام و ادب با كسي سخن نگفت و همه‌ي اين‌ها را هم مي‌گذاريم كنار. گلايه‌هاي بسياري را هم كه ازش داريم, نه فراموش مي‌كنيم و نه قرار است ناديده بگيريم. اما مي‌گويم٬ حرف من اين‌ها نيست.
براي من٬ دست‌كم اين روزها كه هر جا گذرم مي‌خورد٬ جز نااميدي و نارضايتي و سرگشتگي چيزي نمي‌بينم٬ دوران 8 ساله‌ي خاتمي يك معناي مهم دارد و آن‌هم اين‌كه منطقا اين امكان وجود دارد كه در يك بازه‌ي زماني نه خيلي عجيب و غريب٬ اوضاع و احوال مملكت را سر و ساماني داد و با همه‌ي مشكلات و محدوديت‌هايي كه هست٬ چراغ يا چراغ‌هاي پرنوري روشن كرد. به خدا اصلا كاري به خود خاتمي ندارم. من مي‌گويم خاتمي٬ شما اگر به اين اسم حساسيت داريد٬ اسمش را بگذاريد قاليباف يا حسنعلي يا جعفرقلي يا هر چه دوست داريد. كاري به آدمش ندارم. حتي صحبتم بر سر انتخابات و مشاركت و اين‌ها هم نيست. حرفم٬ فقط و فقط٬ بر سر امكان بهبود اوضاع در يك زمان منطقي و قابل قبول است٬ در پاسخ به كساني كه مرثيه‌هايي از قبيل "اين مملكت ديگر درست نمي‌شود" و "بهبود و تغيير ديگر به عمر ما قد نمي‌دهد" از دهانشان نمي‌افتد.
تجربه‌ي 8 ساله‌ي خاتمي نشان داد كه عقلا و منطقا مي‌توان با مديريت و برنامه‌ريزي درست٬ حتي با وجود هزاران هزار سنگ‌اندازي و پدرسوخته‌بازي٬ نظمي به اوضاع داد. مي‌توان ارز را تك‌نرخي كرد٬ تورم را كاهش داد٬ به بخش خصوصي جاني بخشيد٬ فساد اداري را محدود كرد٬ رشد اقتصادي را افزايش داد و امثال اين‌ها. مي‌توان از انزوا درآمد و با درايت روابط حسنه‌اي را با دنيا برقرار كرد٬ مي‌توان رضايت عمومي و اميد اجتماعي را افزايش داد٬ مي‌توان مسؤولاني پاسخ‌گوتر را به مردم معرفي كرد و مي‌توان جلوي موج فرارها و رفتن‌ها را گرفت٬ يا دست‌كم سرعتش را كاهش داد. چيز غيرممكن و خارق‌العاده‌اي هم نيست و فرمول محيرالعقولي هم ندارد. مديريت مي‌خواهد و عزمي براي بهبود اوضاع. ده‌ها كشور همين دور و بر خودمان مي‌شناسيم كه همين تركيب عزم و مديريت را به كار گرفتند و در زماني قابل قبول بارشان را بستند و حالا ديگر سلام ما را هم جواب نمي‌دهند. بعد٬ نوبت خودمان كه مي‌شود٬ از آن‌جايي كه هميشه و در همه جهت – مثبت يا منفي- فكر مي‌كنيم با همه‌ي دنيا متفاوت هستيم٬ تكيه كلاممان شده است اين‌كه "ايران ديگر درست‌بشو نيست" و از اين حرف‌ها. چرا نيست؟ همه‌ جاي دنيا هست؛ به ما كه مي‌رسد٬ نيست؟
اين درست كه شرايط فعلي با سال 76 كه خاتمي دولت را تحويل گرفت بسيار متفاوت است. قبول دارم كه در اين سال‌هاي اخير٬ اساسا تپه‌اي باقي نمانده است كه پشتش كار بد نكرده باشند و جايي نيست كه به خرابي نكشانده باشند. اما حتي اين واقعيت هم چيزي را در منطق اين يادداشت عوض نمي‌كند كه امكان تغيير و بهبود وجود دارد و دور از دسترس نيست. البته ممكن است شتاب حركت را كم و زياد كند و يا زماني را براي جبران خراب‌كاري‌ها و ناكامي‌هاي گذشته از دست بدهد. اما مگر همين جبران كردن‌ها و تميز كردن تپه‌هاي كثيف٬ چيزي غير از آن بهبودي‌ست كه آرزويش را داشتيم و داريم؟

۱۱ نظر:

  1. متاسفانه فکر میکنم امکانش نیست. دوران خاتمی به نظر من بهبود اوضاع نبود (چون فکر می‌کنم بهبود سیستماتیک و قانون‌مند شدن لازم داریم ما)، امید به بهبود اوضاع بود، که از دست رفت. سه سال پیش خواستند که ته‌مانده‌های امید را هم از بین ببرند که بردند. برای من که بردند.

    پاسخحذف
  2. چه خوبه كه اينجا اميد ميديد و مثل بقيه مرثيه نميخونيد

    پاسخحذف
  3. و اگر این بهبود ۴ سال طول بکشد ... و دوباره انتخابات ... و آن بار کسی چه می‌داند چه نقشه‌ای در سر دارند؟
    چشم‌ها را باید شست ... جور دیگر باید دید ...

    پاسخحذف
  4. اوضاع هميشه قابلِ اصلاح و بهبود هست، منتهی سوال اينجاست که چه زمانی و چه هزينه‌ای می‌بره و چقدر «پايدار» هست. اصلاحاتِ خاتمی «پايدار» نبود و به برکشيدنِ احمدی‌نژاد منجر شد. مثل اصلاحاتِ محمدرضا شاه که پايدار نبود و انقلاب بساطش رو به تندبادی برچيد.
    مسئله اينه که چه مسيری رو طی کنيم که به بهبودِ پايدار هر چند کُند و آرام (آهسته اما پيوسته) برسيم.

    پاسخحذف
  5. متن بسیار وزین وپراگماتیکی بود. مشکل شاید ریشه در ایده آلیسم نسل ما داشته باشه، شایدم حوصلمون سر رفته و دچار کوته-افق-بینی شدیم، می خوایم چند ساله راه چند صد ساله دیگران رو طی کنیم. اصلا شدیم مثل کسی که امتحان تو شهری برای گواهینامه داره و نفر قبلی گند زده تو پارک دوبل و حالا ما باید اول منفی رو جبران کنیم و بعد برسیم به صفر و بعدم تازه هنر خودمونو نشون بدیم ولی بجاش تصمیم گرفتیم کلا قید رانندگی رو بزنیم.سوال مهم به نظر من اینه کهOK همه این اتفاقات ناگوارو ضعف مدیریت و اقتصادو دزدی و اختلاس و قتل و تجاوزو تحریم و سرافکندگی و به قول صحیح دوستمون ناپایداری رخ داده، حالا یعنی الان یعنی امروز دقیقا باید چه کاری کنیم یا بهتر بگم چه کاری میتونیم بکنیم که اوضاع شاید و حتما شاید کمی بهتر بشه؟ قطعا اینکه این مملکت درست بشو نیستو اینا همه از یه قماشنو، خاتمی هم یه ... مثه بقیشون نیست ، چون اصولن این حرفا از جنس جواب نیست. همه الان میدونن مشکل کجاست، اینجا محل مناقشه بین علما نیست، تحلیل دقیق اقتصاد کلان و خردو نیمه خرد و الن هر راننده تاکسی هم بهتر از آدام اسمیت و کینز انجام میده، ولی باید قبول کنیم که وقتی صحبت از راهکار میشه همهمون دری وری میگیم و سفسطه می کنیم. این متن پیامی نداره جز اینکه راه رسیدن به موفقیت های سیاسی و اقتصادی و کسب وجهه بین المللی با برداشتن قدم های ولو جزیی شروع میشه.ما احتیاج به تکامل و اصلاح داریم نه انقلاب و فروپاشی.Evolution not Revolution
    اویس جان قلم قویت همیشه ستودنی بوده برام. به امید دیدار.
    علی

    پاسخحذف
  6. اویس جون من اصلا نفهمیدم تو این پست چه نسخه ای پیچیدی یا اصلا می خواستی اینکارو بکنی یا نه! فکر کنم فقط میخواستی امیدواری بدی. امید دادن خوبه، ولی امید واهی دادن خوب نیست. من به چند دلیل این موضوع که میگی امکانش هست که بشه تو این سیستم بهبودی داد رو رد یا حداقل خیلی ضعیف میدونم (مخصوصاً تو کوتاه مدت):
    1- جامعه تکه و پاره شده ایران و اصولاً همین عامل باعث شد که جنش 88 شکست بخوره.این درست که مخالف حکومت زیاده (عمدتاً جامعه شهری و تحصیل کرده) ولی موافق فریب خوره و عوام هم کم نیست (عمدتاً جوامع شهرستانی و روستایی و کم سواد). هرکی مخالفه یه سری به یه شهرستان یا روستا بزنه تا ببینه با پول یارنه اونجاها چیکارا میشه کرد. این افتراق خصوصاً بعد از جنبش 88 شدیدا زیاد شده
    2-حکومت تو این مدت بیکار ننشسته و حسابی برنامه ریزی کرده تا دوباره یکی مثل ا.ن. از دستش در نره!و انصافا تو این مدت نشون داده که تو مهره چینی و کشوندن ملت پای صندوق استاده و الانم که از آزمون 88 موفق بیرون اومده و باگهای سیستمشو رفع کرده. پس اینکه حالا یکی مثل خاتمی از دستش در بره محاله.حتی شنیدم که قالیباف رو تو انتخابات بعدی نمیخوان بازی بدن.
    3-هرچند نارضایتی بالارفته، ولی عمدش تو سطح فعالین اقتصادیه! چون هنوز تورم کالاهای اساسی خیلی بالا نرفته، نارضایتی ها اونقدر فراگیر نشده که بتونه یه تحول اساسی رو رقم بزنه.سیستم هم نمیذاره این اتفاق بیفته.به نظر من ا.ن. هم داره از این ابزار برای باجگیری از سیستم استفاده میکنه!

    ولی تو بلندمدت منم امیدوارم.ابن خلدون میگه هر حکومتی (غیر حکومتای دموکراتیک که پویا هستند و مکانیزم درونیشون اجازه تمرکز قدرت و دیکتاتوری رو نمیده) چرخه عمری داره و مردمی که دورش جمع شدن بعد چند نسل اون اصولی اولیه که بخاطرش قیام کردن یادشون میره، به علاوه اینکه اونایی که رأس قدرتن دچار فساد میشن و ... که باعث زوال حکومت میشه.شواهد این موضوع در مورد ایران هم قابل مشاهدست.خوشبختانه نفت هم که به عنوان صدا خفه کن دست نظام بود نقشش به مدد تحریما کمرنگ شده.از اونور هم یکم اگاهی های نسلای بعدی به خاطر دانشگاه رفتنا و خارج رفتنا و اینترنت و ... بیشتر میشه.
    ولی به نظرم این اتفاق تو کوتاه مدت نخواهد افتاد. خلاصه اینکه این که میگی امکانش هست حرف کلی و ضمنا بدیهیه، مهم درصد این امکانه که از 0 تا 100 متغیره.

    پاسخحذف
  7. emkanesh ke hast. vali ehtemaalesh cheghadre???

    پاسخحذف