- See more at: http://blogtimenow.com/blogging/automatically-redirect-blogger-blog-another-blog-website/#sthash.auAia7LE.dpuf گاهك: سوال و جواب

شنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۰

سوال و جواب

خانمي در فيس‌بوك براي‌م درخواست دوستي فرستاده است. پيام كوتاهي هم همراه درخواست‌ش داده است كه:

"سلام. من از فالوئرهای گودر هستم. خوشحال می‌شم اکسپت کنید. روزتون به خیر."

من هم براي‌ش نوشتم:

"سلام. ممنون از لطف‌تان. ولي توجه به چند نكته بد نيست:‏

شما نام خودتان را كامل ننوشته‌ايد (نام و حرف اول نام خانوادگي). عكسي هم از خودتان رو نكرده‌ايد و در پروفايل‌تان هم تصوير مجسمه‌اي را گذاشته‌ايد در كنار دريا كه من ارتباط‌ش را با شما درنيافته‌ام. اطلاعات مربوط به خودتان را هم بسته‌ايد و لذا آدم نمي‌داند در كدام دانشگاه درس خوانده‌ايد يا ساكن كدام شهر هستيد يا كجا كار مي‌كنيد كه بتواند مشتركاتي در اين ميان بيابد. دوستان مشترك‌مان هم دو نفر هستند: سيد حسن خميني و محمد‌علي ابطحي كه خوب مي‌دانيد اشتراك‌مان در دوستي با اين دو شخصيت هيچ اطلاعات معنا‌داري را به دست نمي‌دهد. حتي نام پروفايل گودرتان را هم در پيام‌تان نياورده‌ايد كه من بتوانم از آن‌جا شناسايي‌تان كنم و كمترين آشنايي و اعتمادي حاصل كنم.

البته خوش‌بختانه در پروفايل‌تان٬ قسمت سوال‌هايي را كه تا كنون به آن‌ها پاسخ داده‌ايد نبسته‌ايد و از آن‌جا توانستم اين مهم را دريابم كه زمستان فصل مورد علاقه‌تان است و نيز اين‌كه در بچگي دوست داشتيد غواص شويد و بعدها تصميم‌تان را به فسيل‌شناسي تغيير داديد. همچنين اين را فهميدم كه از نظر شما بهترين كشور در منطقه‌ي خاورميانه ايران است.

گمان نمي‌كنيد كسي كه تمايل به يافتن دوستان جديد و آشنايي ناديده با ديگران دارد٬ بايد دست‌كم اطلاعات اوليه‌ي محدودي را از خودش در دسترس بگذارد و به جاي بستن همه چيز و مخفي كردن حتي نام و عكس خودش٬ كمي گشاده‌دست‌تر باشد؟ من مشكلي با اين بستن همه‌چيز و محافظه‌كاري‌هايي از اين دست ندارم و تا حدودي علت آن را هم مي‌توانم دريابم. ضمن اين كه هركسي اختياردار كار خودش و اطلاعاتي است كه در اختيار ديگران مي‌گذارد. شما همه چيز را بسته‌ايد٬ من هم بعضي چيزها را بسته و بعضي را باز گذاشته‌ام. اين‌ها اختيار ماست و هر كدام هر جور بخواهيم رفتار مي‌كنيم و تا اين‌جاي كار هيچ مشكلي وجود ندارد. مشكل زماني است كه آن آدمِ همه‌چيزبسته از آن يكي آدم ديگر كه بعضي چيزها را بسته و بعضي را باز گذاشته است٬ درخواست مي‌كند چيزهاي بيشتري را باز كند تا او بتواند بيشتر سرك بكشد؛ بي‌آن‌كه خودش همان گام اول را برداشته و حتي هويت درست و حسابي‌اي از خودش رو كرده باشد.

اين حرف‌ها زيادي است. قاعده‌ي بازي اين است كه شما حق داشتيد و داريد به هر كسي درخواست دوستي بدهيد٬ من هم حق داشتم و دارم به اين يا هر درخواست ديگري نه بگويم. فقط فكر كردم شايد بد نباشد دليل اين نه گفتن را بدانيد."

۶ نظر:

  1. کار بسیار نکویی کردی. حقش همین بود.
    ب.ک.م؟

    پاسخحذف
  2. توی متن‌های قدیمی این خاک در کنار «ضعیفه» و «آستانه» و «مادر بچه‌ها» و ... به دخترها و زن‌ها «پردگی» هم می‌گفتند. در تاریخ ما، به‌ویژه در شهرها، دختر و زن در اساس از شخصیت‌های پشت پرده (البته در معنای منفعل واژه) هستند. یادمه دخترهایی که چت می‌کردند، چت رو فقط دریچه‌ای جدید برای وراجی می‌دونستند و تا یه قرار واقعی می‌خواستی باهاشون بذاری هفت خوان رو باید پشت سر می‌ذاشتی. عکس و این‌ها هم که هرگز از خودشون نشون نمی‌دادن. فکر کنم خودشون هم باورشون شده بود که خیلی قیمتی هستند و برای نگهداری‌شون پاش می‌افتاد توی گاوصندوق هم بدشون نمی‌اومد برن! من مخالف این هستم که مردا سبب‌ساز همۀ این پرده‌نشینی‌ها هستند. به نظر من دخترهای ایرانی به‌شدّت ذهنیت دیگرتجاوزگرانگاری، و در موردهای حاد، توهّم همه‌تجاوزگرانگاری دارن!
    خدا نگه‌داره و زیاد کنه چشم‌وهم‌چشمی‌های زنانه رو که هنوز چشمۀ اون در زنان بلاد فارس نخشکیده! توی فیس‌بوک عکس‌نذاشتن بی‌کلاسیه، اما رسم بسیار شایع اینه که دخترها، جز عکس پروفایلشون، همۀ اطّلاعات دیگه‌شون رو پنهان می‌کنن. البته هنوز هستند دخترهایی که هیچ عکسی از خودشون نذاشتن.
    به قول یکی از دوستان، باید بشینیم تا مگر فارسی‌وان خودش قبح رابطه رو در ایران و افغانستان ریشه‌کن کنه!

    پاسخحذف
  3. من اگر بودم اول بابت آب گرفتن به ریخت و هیکل زبان فارسی یک چیزی به ایشون می گفتم، بعد ادامه می دادم.

    پاسخحذف
  4. سلام جناب رضوانیان
    یک سوال ، شما ورودی چه سال و چه رشته ای در علم و صنعت بودید؟
    پرسیدم چون من هم دانشجوی 75 بودم همون جا و به نظرم آشنا اومدید .

    پاسخحذف
  5. من ورودي 78 كارشناسي و 83 ارشد علم و صنعت هستم.

    پاسخحذف
  6. خب ورودی مون که خیلی فاصله داره ، اگر موادی بوده باشید البته باز هم ممکنه دیده باشم شما رو . من البته 80 از دانشگاه بیرون رفتم و خوشبختانه جز برای گرفتن مدرکم دیگه نرفتم ! :))

    پاسخحذف