- See more at: http://blogtimenow.com/blogging/automatically-redirect-blogger-blog-another-blog-website/#sthash.auAia7LE.dpuf گاهك: مي‌شود راهش بيندازيم؟

یکشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۰

مي‌شود راهش بيندازيم؟

من معمولن نتوانسته‌ام پيش‌بيني درستي از استقبال دور و بري‌هايم از ايده‌ها و يادداشت‌هايي كه مي‌نويسم داشته باشم. بارها پيش آمد يادداشتي كه براي نوشتنش ساعت‌ها زمان گذاشتم و خميرمايه‌ش را هم چيز خوبي مي‌دانستم زياد مورد توجه قرار نگرفت و فراموش شد و نقطه‌ي مقابلش هم همين‌طور. يادداشتي كه از نظر خودم دم‌دستي به حساب مي‌آمد و با ترديد و اما و اگر به انتشارش رضايت دادم٬ يكهو گل كرد و كلي لايك خورد و بازتاب‌هاي زيادي هم به دست و گوشم رسيد. آخرين مثالش هم يادداشت آخرم٬ سفيكسيم كه از نظر خودم چيز آن‌چناني‌اي نبود٬ اما به هر حال مورد لطف و توجه دوستان زيادي واقع شد. حالا چرا اين‌ها را مي‌گويم؟

مدتي پيش ايده‌اي به ذهن دريا رسيد كه بر سرش صحبتي كرديم و از آن زمان در فكر هر دومان همچنان وول‌وول مي‌خورد. فكر كرده بوديم جايي٬ مثلن در فيس‌بوك برايش صفحه‌اي باز كنيم و كمپيني چيزي –به خيال خودمان- راه بيندازيم. بعد من با توجه به تجربه‌ي ناموفقم در پيش‌بيني واكنش ديگران نسبت به ايده‌هايي از اين دست٬ فكر كردم بهتر است اول در گاهك حرفي ازش به ميان بياورم كه اگر پيشنهاد خام و نسنجيده‌اي بود٬ زياد ضايع نشويم. نهايتش بشود يكي از يادداشت‌هايي كه گمان مي‌كردم خوب است٬ اما چندان مورد توجه قرار نگرفت.

قضيه خيلي ساده است. در زندگي مشترك٬ زماني كه به اختلاف كشيده مي‌شود و گيس و گيس‌كشي پيش مي‌آيد٬ دو نكته‌ي اصلي وجود دارد كه هر طرف مي‌تواند از يكي از آن‌ها براي آزار طرف مقابل بهره بگيرد. يعني در واقع نوعي گروكشي مي‌شود و بسته به اين‌كه سنبه‌ي كدام طرف پرزورتر باشد٬ اوضاع به نفع او پيش خواهد رفت. اولي موضوع مهريه است و دومي حق طلاق. دختر مهريه‌ش را براي چزاندن پسر به كار مي‌گيرد و پسر هم از آن سو از طلاق ندادن به عنوان ابزاري براي فشار به دختر و جبران مهريه‌خواهي‌ش استفاده مي‌كند. داستان البته در درازمدت به نفع پسر خواهد بود. چرا كه دختر بخشي از مهريه را به عنوان پيش‌پرداخت گرفته و باقي‌ش مي‌شود اقساط شندرغازي كه پسر ماهانه بايد به حسابش بريزد. اما از آن سو٬ پسر اگر مشكل محكمه‌پسندي نداشته باشد مي‌‌تواند دختر را طلاق نداده و خلاصه او را در وضعيت بلاتكليفي نگه دارد كه نه راه پس داشته باشد و نه راه پيش. بديهي است دختري كه مهريه‌ي خود را به اجرا گذاشته است٬ از نگاه دادگاه به دلايل محكم‌تري براي طلاق نياز دارد و به اين سادگي‌ها نمي‌تواند قيد زندگي مشترك را بزند و برود پي كارش. خلاصه اين كه آن پيش‌پرداخت مهريه خرج اتينا مي‌شود و اقساط آن هم دير و زود به آخر مي‌رسد٬ اما ممكن است دختر حالاحالاها گرفتار زندگي‌اي باشد كه دلبستگي‌اي به آن ندارد و يا در خانه‌ي پدرش مانده باشد٬ به اميد روزي كه نمي‌داند چيست و چه وقتي است. گفتم كه كل داستان مي‌شود نوعي گروكشي. نتيجه‌ش هم بر باد رفتن عمر دو طرف است و به هدر دادن فرصت يگانه‌ي زيستن.

حالا ما مي‌گوييم اگر آدم‌ها همان ابتداي كار -كه اوضاع خوب و خوش است و نقل و نبات پخش مي‌كنند- توافق كنند كه از يك سو از مهريه خبري نباشد و از سوي ديگر به دختر مجوز طلاق داشته شود٬ بازنده‌اي در كار نخواهد بود. هر دوطرف برنده هستند. بازي منصفانه‌اي مي‌شود كه اولن در آن خبري از چانه‌زني‌هاي زننده بر سر مبلغ مهريه نيست و دوم اين كه طرفين در يك شرايط برابر –از حيث قدرت انتخاب براي ادامه يا ترك رابطه‌ي زناشويي- پا به زندگي مشترك مي‌گذارند. حالا ممكن است كسي بگويد مهريه سنت پيغمبر است و نبايد كنار گذاشته شود. بسيار خوب٬ قبول؛ شما بگذاريدش يك سكه٬ پنج سكه٬ چه مي‌دانم چهارده سكه. اصلن بگذاريدش اشتراك 5 ساله‌ي همشهري داستان.

مجموعن به نظرم آمد معامله‌ي منصفانه‌اي‌ست و شايد بتواند نتايج خوبي به همراه داشته باشد. يك معامله‌ي كالا به كالاست كه براي هر دو طرف منافع و عوايدي دارد. احتمالن براي دختر بيشتر از پسر. اين را همه‌مان هزار بار شنيده‌ايم كه مهريه‌ي زياد هيچ‌كسي را خوشبخت نكرده است. رويه‌ي قضايي فعلي ايران هم نشان مي‌دهد كه معمولن مهريه‌هاي سنگين نتيجه‌اي از پي ندارد و دختر در نهايت بايد به دريافت بخشي از آن٬ آن هم با شرايطي رضايت دهد.

فكر كردم اول اين‌جا با هم سبك‌سنگينش كنيم. ببينيم حرف حساب است يا نه. اگر هست نهضتي٬ جنبشي٬ كمپيني چيزي راه بيندازيم و پي‌ش را بگيريم. ازدواج بدون مهريه در مقابل حق انتخاب برابر براي هر دوطرف. يك وقت ديديد جايش را باز كرد. اگر هم باز نكرد٬ غمي نيست. كمترين فايده‌ش اين است كه دور هم گپي زده‌ايم و دو كلام ياد گرفته‌ايم.


پ.ن.1. من در دعاوي خانواده كار نكرده‌ام. اگر كسي در اين وادي صاحب‌نظر است٬ چه خوب مي‌شود حرفي بزند.

پ.ن.2. مي‌دانم دو موضوع ديگر هم هست كه بايد در گيس‌كشي‌هاي خانوادگي مورد توجه قرار بگيرد: مقوله‌ي جهيزيه و حضانت بچه. اما نخواستم وارد آن بحث شوم. گفتم فعلن همين معامله‌ي يك‌به‌يك را سر و ساماني بدهيم؛ اگر توفيقي داشت سر باقي‌ش هم مي‌رويم. ضمن اين كه به نظرم موارد مهريه و حق طلاق مشكلات شايع‌تري هستند. نمي‌دانم٬ شايد اشتباه مي‌كنم.

۱۵ نظر:

  1. حرف حساب که جواب نداره
    موافقم

    پاسخحذف
  2. خانم سی و نه ساله. آقای چهل و یک ساله. فرزند هشت ساله. خانم حق طلاق داره با مهریه ی فلان تا گل و اینها. یعنی هیچی. آقا سه ساله سر مسائلی که اینجا مجال گفتنش نیست زن بیچاره رو روانی کرده. بعد دیالوگ نهاییشون هم اینه: "حق طلاق که داری طلاق بگیر بچه رو بگذار و برو"
    این نوشته ی شما رو که خوندم با اینکه با حق طلاق بدون مهریه یه جورایی موافقم بالافاصله موضوع این دونفر که از نزدیکانم هستند به یادم اومد. سیستم ازدواج و طلاق در کشور ما یه کم زیادی مزخرفه. نمیشه در باره ی حضانت بچه جداگانه حرف زد درباره ی مهریه و طلاق و اینها جدا.

    پاسخحذف
  3. بسیار درست می فرمائید، اگرچه مسئله اصلی قانون نابرابر است و تا اصلاح نشود مشکلات حل نخواهد شد. اما با قسمت فرهنگی قضیه که اتفاقا دست ما وبلاگ نویس هاست ، موافقم و حمایت می کنم.

    پاسخحذف
  4. متنفرم از مردهایی که همین یک جایی رو هم که قانون احمقانه شرع به نفع زنها بوده نمیتونند ببینند. حتی با مهریه کلان و حق طلاق، بازهم همه چیز به نفع مردهاست. در سناریو خانم یلدا اضافه کنید که زن مهریه اش هم زیاد بوده، مرده همه چیزش را به اسم خواهر و مادرش کرده و میگه ماهی یک سکه میدهم. اونم اونقدر به سختی که در آخر زن عطای مهریه رو به لقایش می بخشه.
    ببخشید که این رو میگم، اما مردهای ما تو این دوره اینقدر تن پرور و بی مسئولیت شده اند که دلشون میخواهد ازدواج کنند، ولی زیر باز هیچ نوع ریسک و مسئولیتی نروند. مهم هم نیست که زندگی به جایی نرسه. بعد از ده سال که زن کمک کرد و زندگی رو ساخت، مرد که هیچ تعهد سنگین قانونی حس نمی کند خانم را می اندازد بیرون و یک جوانترش را جایگزین می کند.
    دروغ میگم؟ اگر اینطوری فکر می کنی، یه نگاه دقیق تر به جمعه ایرانی اطرافت بنداز!

    پاسخحذف
  5. من اول موضعم رو در برابر این دو موضوعی که مطرح کردی بگم که بعد انگ ضد زن بودن یا ضد مرد بودن بهم نخوره:
    1- با حق طلاق خانمها شدیدن موافقم، چرا که از نظر من همانقدر که مرد حق انتخاب دارد زن هم باید داشته باشد. نداشتن چنین حقی از هر نوع توهین به زن و همچنین به مردی که از آن استفاده می کند بدتر است. این توجیح هایی که آخوندها می آورند درمورد عاطفی بودن زن هم چرند محضه. چون وظیفه قاضی تعیین و تصمیم گیری درمورد همین چیزهاست.
    2- با مهریه مخالفم. چرا که مبنای آن کاملن بدون هیچ منطق و معیار درست و بدون مطابقت با شرایط دوران حاضر وضع شده، و میزان اون هم به همین منواله. حق زن از زندگی که یک روز ازش گذشته باید با حق زن از زندگی که 20-30 سال ازش گذشته فرق داشته باشه. بعلاوه هیچکس در ابتدای زندگی توانایی پیش بینی اینکه در 20 سال آینده وضعیت این زندگی مشترک چگونه خواهد بود و هرکدام از طرفین با چقدر آورده و چقدر اندوخته در آن سهم داشته اند رو نداره. پس تعیین مهریه با این وضعیت کار مسخره ایست به نظر من. دلایل دیگری هم دارد که از ذکر آنها بعلت کمبود وقت خودداری می کنم.

    اما:
    در مورد موضوعی که شما مطرح کردی، این سناریو رو در نظر بگیر: زن و مردی با وضعیت برابر یک زندگی رو شروع کرده اند. مرد پس از 20 سال زندگی مشترک، در اواسط چل چلی هوس تجدید فراش می کند و زن به خواست خود یا به خواست شوهر مجبور به طلاق می شود. اندوخته زن از این زندگی چیست؟ آیا این زن هم در سنین میانسالی توانایی شروع زندگی مجدد رو داره؟ همونطور که دوستان دیگه هم گفتند وضعیت حضانت فرزندان رو به این موضوع اضافه کنی شرایط پیچیده تر هم می شه!

    از نظر من تنها راه، حذف مهریه (یا کاهش اون به چیزی شبیه هدیه ای که در توان مرد باشد)، اعطای حق طلاق به زن، و تقسیم داراییهای اندوخته شده در زمان زندگی مشترک بصورت مساوی بین دو طرف می باشد.

    پاسخحذف
  6. این قانون طلاق ما خیلی مسخره هست، همه چی هم بر علیه زن هاست، ولی مرد کمترین صدمه رو می بینه! مهریه که معمولا هوا میشه، در اون مدتی هم که بلاتکلیف هستند و زن خونه باباشه، مرد می تونه ازدواج کنه و بهش سخت نگذره خدای نکرده. حالا این که با این حق طلاق زن می تونه نجات پیدا کنه توی این دادگاه های ما، خودش بحث مفصلی هست، مهم تر از مهریه که در ۹۰ درصد مواقع تحقق پیدا نمی کنه برای زن ها، بهتر که قانون تقسیم مساوی اموال بدست آمده بعد از ازدواج را دنبال کنین.

    پاسخحذف
  7. با نظر وحید موافقم کاملا

    پاسخحذف
  8. يه وقتي پيش مشاور ازدواج مي رفتم، نظرش راجع يه مهريه اين بود:
    مرد سه دانگ خونشو طي 6 سال به نام زن كنه، يعني سال اول نيم دانگ، سال دوم يك دانگ، .. و بالاخره سال ششم 3 دانگ. و اين به عنوان مهريه زن باشه. ميگفت كه ميشه اين شرايطو تو دفترخانه ثبت رسمي كرد. اگه مرد خونه نداشت هم هر چي كه اول ازدواج داره حتي پول پيش خونه نصفش مال زن باشه.
    منم با حق طلاق براي زن موافقم صد در صد. به نظرم اينكه زن حقي در اين مسئله نداشته باشه، توهين به شعورشه!

    پاسخحذف
  9. حق طلاق. وای خدا! منم تا یک سال و اندی پیش فکر می‌کردم خیلی به درد می‌خوره. الان اما فهمیدم به درد لای جرز دیوار هم نمی‌خوره. چرا؟
    در این کشور زیبا بنیان خانواده خیلی ارزش داره. کیان تو خانواده خیلی مهمه و باید به هر قیمتی حفظ بشه. طلاق مکروهه و عرش الهی رو می‌لرزونه. و چه و چه و چه.
    قوانین هم جوری هستن که تا می‌تونن از لرزوندن عرش خدا ممانعت کن. این حق طلاقم که می‌گن، می‌گیم (می‌گفتم)یه جک بامزه‌س. مرد و زنشم فرقی نداره‌. وقتی درخواست طلاق رو بدی بی‌چاره‌ت می‌کنن تا منصرف بشی.
    درواقع وقتی فقط یکی از طرفین طلاق بخواد باید کفش و عصای اهنین داشته باشه تا بتونه تا روز طلاق خودش رو برسونه. چه زن و چه مرد. درسته که قوانین بسیار مردسالارنه هستن ولی همین قوانین مردسالارنه وقتی درخواست کننده برای طلاق مرد باشه چندان به درد نمی‌خورن. زنت مهریه نداره می‌تونی راحت طلاقش بدی؟ عمرن. اگه زنه راضی نباشه به طلاق به این راحتی ها هم نیست. کمترین موردش اینه که دادگاه در حد شان خانوادگی زن براش تعیین مهریه می‌کنه. یعنی این تصور که مردا راحت می‌تونه طلاق بدن تا حد زیادی درست نیست چون قوانین برای این تعریف شدن که تا جایی که ممکنه طرف رو از طلاق منصرف کنن.
    البته بنا به دلایلی 95 در 100 مردا هرگز درخواست طلاق نمی‌دن چون کار راحتری هست عرصه رو اونقدر به زن تنگ می‌کنن تا اون تقاضای طلاق بده.

    پاسخحذف
  10. ما در این کشور یه مشکل فرهنگی عمیق داریم. آدما وقت اختلاف تبدیل به دشمنای هم می‌شن. این مشکل با حق طلاق و حق حضانت داشتن هم از بین نمی‌ره. یه چیز پیچیده‌ی بسیار عجیبیه. اگه دو طرف بتونن شعورشون رو وقت طلاق و طلاق کشی هم حفظ کنن احتیاج به حق طلاق و حق حضانت نیست. ولی وقتی اون شعور حفظ نشه حق طلاق و حق حضانت هم داشتی باشی به دردت نخواهد خورد. نمونه‌ش:
    -دختر یکی از اقوام ما با نامزدش (مستحضرید که در این کشور به دوران عقد می‌گن نامزدی) کنار نمی‌اومدن. طرف دختر محجبه ی نماز خون نمی‌خواست ولی خانواده‌ش می‌خواستن و مجبورش کرده بودن به ازدواج. این دو نفر دیدن نمی‌تونن با هم کنار بیان خانواده‌ی پسره هم مشکل (اگه می‌گم مشکل برای اینه که جایگزین مناسبی ندارم براش وگرنه از نظر من مشکل نیست اختلاف فرهنگی پسره با خانواده‌شه) پسرشون رو قبول داشتن. خانواده ها راضی دختر و پسر هم راضی رفتن خیلی راحت و مثا انسان‌های متمدن طلاق توافقی گرفتن یه ماه هم طول نکشید. دختره حق طلاق نداشت ولی طرفش آدم عوضی نبود.
    -حالا من. حق طلاق دارم. ولی طرفم راضی به طلاق نیست. دو ماه پیش دادخواست دادم واسه چهار ماه بعدش که می‌شه دو ماه دیگه وفت برای اولین جلسه‌ی دادگاه رو تعیین کردن. حالا حالا ها هم باید بدوم تا شاید به یه جایی برسم.
    -یه آشنایی حق طلاق داشت.شوهرش دکترا دار، متشخص، آمریکا درس خونده، از دور که می‌دیدی می‌گفتی خوش به حال اونی که باهاش ازدواج کنه. ولی مرده یه مشکلی روانی داشت که بعد از ازدواج معلوم شد (می‌شه گفت در چنین مواقعی تا حدی در این مواقع جاده‌ی طویل طلاق کوتاه‌تر می‌شه)وقتی زنش رفت تقاضای طلاق داد اونم در جا رفت به عنوان فریب در ازدواج شکایت کرد که این خانوم موقع ازدواج دوشیزه نبوده. یعنی دید دستش به جایی بند نیست آبروی طرف رو نشونه رفت. (البته مرده شور آبرویی رو ببرن که به این‌چیزا بنده. ولی متاسفانه تو این کشور این چیزا برای آبرو خیلی خیلی مهمه.)

    پاسخحذف
  11. یکی از آشناها که خودش قاضی دادگاهه در جواب من که ناراحت بودم که چرا حق طلاق رو تو سند ازدواج درج کردم و نرفتم تو درفترخونه ای جایی ثبت رسمیش کنم(فکر می‌کردم اونجوری قابل استفاده می‌شده) می‌گفت شما جوونا فکر می‌کنید همین که حق طلاق دارید قانون رو به نفع خودتون کردید ولی نمی‌دونید وقتی سروکارتون با دادگاه می‌افته تو اون دادگاه فقط و فقط قوانین رسمی کشور هستن که استفاده می‌شن و این قول و قرارها حتی اگه ثبت شده و رسمی باشن هم تنها کاری که می‌کنن طولانی کردن جریان دادرسیه. کوتاهش نمی‌کنن.

    این همه آسمون ریسمون به هم بافتم که چی بشه؟
    مشکل از جای دیگه‌س. موقع طلاق تنها چیزی که لازمه شعور متقابل هر دو طرفه. حق طلاق و حق حضانت و تقسیم اموال و چه و چه و چه. فقط موارد زینتی هستن که وقت خوشی به طرف پیشکش می‌شن. وگرنه موقع طلاق به درد نمی‌خورن. چون این‌جا ایران است. ما به یه عده آدم هستیم که از اعراب بدمون می‌آد ولی از اعراب دوران جاهلیت هم عقب‌مونده تر هستیم.
    این چیزا در ظاهر به دردبخور و قابل استفاده هستن در باطن تقریبن هیچی نیستن.

    پاسخحذف
  12. این دوتا ناشناس بالایی هم منم.

    پاسخحذف
  13. از این کلمه گروکشی چندان خوشم نمیاد. چی رو گرو می‌کشن؟ عمرشون رو؟ زندگیشون رو؟ اعصاب و روانشون رو؟ مگه چزودند طرف چه ارزشی داره؟ وقتی داری اونو می‌چزونی خودت چزونده می‌شی.
    گاهی مجبوری. طرفت معلوم نیست چه مرگشه و راضی به طلاق توافقی حتی با بخشیدن مهریه نمی‌شه. و چه و چه و چه.

    پاسخحذف
  14. حقیقت اینه که ما نمی خواهیم برای طرف مقابلمون چه مرد و چه زن حقی که می بایست داشته باشد قائل شویم؛
    پیشنهاد خیلی خوبی است سبک بودن مهریه در مقابل حق طلاق برای زن.
    به نظرم زندگی که عشقی در آن نباشد ارزشی برای ادامه ندارد و زنانی که از مهریه برای تحت فشار گذاشتن شوهر استفاده می کنند فقط خودشان را سر کار گذاشته اند و زندی خودشان را تلف می کنند. همچنین مردی که سر لج و لجبازی بخواهد با زندگی زنی بازی کند
    با پیشنهاد یه کمپین هم موافقم

    پاسخحذف
  15. به نظر من مشکل دقیقا از همین جا شروع میشه که میخواهیم بگیم که در مقابل این حق اون حق به رسمیت شناخته بشه. همانطوری که همه دوستان اشاره کردند این موارد راهگشای حل مشکل نیست. ما باید به عنوان نسل جوان این کشور یاد بگیریم که ازدواج یه قراره مشترکه، عین شروع یک شرکت با دو شریک. فرق اصلیش اینه که انگیزه اصلیش عشقه و نه مادیات. به نظر من اگر ما بتونیم این فرهنگ را جا بندازیم که این موجود مشترک حاصل همکاری هر دوی ما است که در راه توسعه اون عمرمون یعنی گرانبهاترین داراییمون را سرمایه گذاری کردیم و بیاموزیم که حفظ این دارایی مشترک وظیفه هر دوی ماست. ولی مثل هر تلاش دیگر بشری این موضوع هم خالی از اشتباه نیست و ممکنه به هر دلیلی در محاسباتمون دچار اشتباه شده باشیم و اون وقت بپذیریم که مثل دو تا انسان بالغ رابطه را تموم کنیم و هر آنچه از این همکاری مشترک حاصل شده را بین خودمون تقسیم کنیم. به نظر من ایده کمپین ایده خوبیه ولی برای تلاش برای ساختار شکنی نه جابجا کردن پارامترها. وظیفه ما تغییر این پارادیمیه که از نسلهای قدیم در ذهنمون باقی مانده و همین پیش فرضها و نگاه معامله گونه به یکی از زیباترین جنبه‌های حیات بشر باعث مشکلات بعدی هم خواهد بود.

    پاسخحذف