- See more at: http://blogtimenow.com/blogging/automatically-redirect-blogger-blog-another-blog-website/#sthash.auAia7LE.dpuf گاهك: زال و رودابه

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۹

زال و رودابه

وقتي مهراب كابلي (پدر رودابه) به ديدار سام و فرزندش زال مي‌آيد٬ در پايان ديدار٬ يكي از حاضران مجلس در گوش زال -كه خود جوان برومندي بوده است- شرح زيبايي دختر مهراب (رودابه) را بيان مي‌دارد كه:


يکی نامدار از ميان مهان

چنين گفت کای پهلوان جهان

پس پرده‌ی او يکی دخترست

که رويش ز خورشيد روشن‌ترست

ز سر تا به پايش به کردار عاج

به رخ چون بهشت و به بالا چو ساج

بران سفت سيمين دو مشکين کمند

سرش گشته چون حلقه‌ی پای‌بند

رخانش چو گلنار و لب ناردان

ز سيمين برش رسته دو ناروان


اين ابيات ادامه دارد و جملگي در شرح زيبايي‌هاي رودابه و جزييات آن است٬ آن‌گونه كه دل از زال مي‌ربايد و او را به دام عشق رودابه گرفتار مي‌آورد.

روزگار فردوسي را نمي‌دانم؛ اما گمانم اين است كه اگر در روزگار ما چنين اتفاقي رخ مي‌داد٬ طبيعي‌اش اين بود كه زال يقه‌ي آن بابا را بگيرد كه مادر به خطا٬ اگر دختر مهراب در پس پرده نشسته است٬ تو اين اطلاعات دقيق را از زيبايي‌هاي اندامش و شرح مختصات و ابعاد جوارحش از كجا مي‌داني؟

نه زال اين را پرسيد و نه فردوسي حواسش به اين چيزها بود. شايد هم آن زمان‌ها اين‌جور مچ‌گيري‌ها باب نبود.

۲ نظر:

  1. احتمالا خود طرف گفته برو اينارو به زال بگو واسه دخترم بياد خواستگاري يا اينكه رودابه همچين در پرده هم نبوده و همه از صفاتش بهره مي بردند D: يا اينكه....

    پاسخحذف
  2. سلام
    عجب گیری دادی ها مجبور شدم برم کامل چک کنم ببینم چه خبره

    این به نظرم رسید:
    این دلیر که از گروه مهراب بوده و اصولا خانواده شاه تو سرسرای شاهی میان
    بعد اگه شاه یه دختر با این اوصاف داشته باشه حتما قبلا خبرش به گوش همه آدمهای اون مملکت خورده.
    هرچند به نظر من هم این یه تیکه سوتیه فردوسیه چون بعدا یه جورایی تو جریان خدمه رودابه و زال جبران می کنه
    و با دلیل بهتری با هم آشناشون می کنه

    فریاد خاموش

    پاسخحذف