این داستان هم به نظرم دیگر تکراری و لوث شده است از بس حرفش را زدیم و هیچکس به هیچجایش نگرفت.
این پارچه را اهالی شهید پرور فیروزآباد نوشته و زدهاند بالای سر در مدرسهای در میبد. اهالی شهید پرور فیروزآباد که لابد آنقدر سرگرم پرورش شهید بودهاند در این سالها که اخلاق و شرافت انسانی را به کل فراموش کردند. این را نوشتهاند و زدهاند بالای سر در مدرسهی ابتداییای، تا اگر بچهی افغانیای توانست از هزار خوان فقر و بدبختی و فلاکتهای مهاجرت عبور کند و پایش به مدرسه برسد، بداند که همیشه باید مانند تولهسگ باران خوردهای در گوشه خفت کند و یادش نرود که با بقیه فرق دارد. یادش باشد که مردم شهید پرور فیروزآباد و آقایان دشتی و دهقانی لطف کردند و به او که سهمی از کرامت انسانی و حقوق اولیهی زندگی ندارد، تکهی ناچیزی از همین حقوق ساده و بدیهی را صدقه دادهاند.
اهالی شهید پرور فیروزآباد اما وقتی فرزند خودشان گذارش به آن طرف مرز میرسد،
انتظار دیگری دارند. که برای نورچشمشان فرش قرمز پهن شود و در دانشگاهی که پذیرش
گرفته است امکانات مناسبی برایش فراهم شود و در خیابان که راه میرود سرش را بالا
بگیرد. به فکرشان هم خطور نمیکند که ممکن است در چشم آن شهروند سوییسی و آلمانی و
آمریکایی، نورچشم آنها حکم همان تبعهی خارجه (افغان) را داشته باشد که اینجا تحصیلات
ابتدایی را هم ازش دریغ کردند.
فقط یک بار، ۳ سال پیش در محلی که کار میکردم، همکارم سر ناهار شوخیای
دربارهی تروریست بودن ایرانیها با من کرد که ترش کردم و سرم را برگرداندم و گفتوگو
را ادامه ندادم که بفهمد شوخی نامناسبی بود. تا غروب آن روز ۱۰ بار به بهانههای
مختلف آمد و عذرخواهی کرد و دوباره سر حرف را باز کرد و توضیح داد که منظوری
نداشته و خواسته شوخی کند و اصلا رفت در این فضا که بشر کلا تروریست است و منظورش از
آن شوخی نسنجیده، نه ایرانیها، که اساسا ابنا بشر بوده است و اینها. ۱۰ بار آمد عذرخواهی
کرد تا از دلم دربیاورد که مبادا دردسری برایش درست کنم و شاهدی جمع کنم و به
اتهام نژادپرستی شکایتی ازش راه بیندازم.
حالا ما میآییم و پارچه میزنیم بر سر در مدرسه و روز روشن در بلندگو میگویی
که مردم و نژادیی را که از قضا بیشتری اشتراکات فرهنگی و زبانی را با ما دارند،
شایستهی نشستن در مدرسهای که بچههامان در آن هستند نمیدانیم. خیالمان هم البته
راحت است که نه آن افغانی فلکزده که با هزار ترس و بدبختی توانسته پای خودش را در
این مملکت بند کند، توان شکایت از این نژادپرستی خشن را دارد و نه اگر هم شکایتی
واصل شود، رسیدگی و عقوبتی در کار خواهد بود.
ما ملتی هستیم که تعریف جدیدی از مفاهیم و روابط انسانی را به دنیا نشان دادهایم.
هزار هزار فلاکت و بدبختی و تضییع حقوقمان، نظیر آلودگی هوا و گرانی و دروغگویی
مسوولان و آمارهای نادرست در رسانهی ملی و گشت ارشاد سر میادین شهر و گزینشهای
غیرمنصفانه در هر ادارهای را پذیرفتهایم و صدامان هم در اعتراض به آنها درنمیآید.
نه اینکه اعتراضی نداشته باشیم؛ که زورمان نمیرسد اعتراضی کنیم. اما همین ما،
خوب بلدیم به وقتش یاد حقوق شهروندیمان بیفتیم و پارچه بزنیم و حضور دانشآموز افغان
را در مدرسهی ابتدایی فلان روستای میبد منافی حقوقمان بدانیم و صدامان را بالا ببریم.
چون اینجا زورمان میرسد و خوب میدانیم کسی متولی حقوق این افغان بدبخت که با
بدترین تحقیر از مدرسه بیرون خواهد شد نخواهد بود. ما کسانی هستیم که حقمان را یک
جا خوردهاند و جبرانش را جای دیگری، بر سر کس دیگری خالی میکنیم.
ما همچین آدمهایی هستیم. ما اهالی شهیدپرور فیروزآباد هستیم.
اهالی شهید پرور روستای نژاد پرست آباد
پاسخحذفدوست عزیز:
پاسخحذفاین زخم عمیقتر و به نوعی متاسفانه غفونی شده است.
وقتی قوانین رسمی کشور هم متاسفانه به این تبعیض و رفتار غیر اخلاقی و غیر انسانی دامن میزند این گونه رفتار از "اهالی شهید پرور" بعید نیست.
ما فراموش می کنیم که جدا از انسانیت "برادر و همسایه" ملت شریف ، بزرگوار و زجرکشیده افغان هستیم.
علی
خیلی ممنونم، بسیار به جا و مناسب فرمودید، امیدوارم روزی ما ایرانی ها حقوق بشر را به معنای واقعی و حتی زمانی که به نفع ما نیست، رعایت کنیم
پاسخحذفحرفت که کاملا" درسته ولی منم این عکسو گذاشته بودم به همراه نوشته ای درباره اش با لفظ افغانی توی فیسبوکم. ملت امدند دعوا که چرا گفتی افغانی باید بگی افغان و تو خودت نژاد پرستی و اینها! چون کارگرهای کارخونۀ خانوادگی ما همه افغان هستند من از بچگی باهاشون بزرگ شدم. توی مراسم عروسی هاشون شرکت کردم و بچه هاشون توی جشن تولدهای ما بودن و عید دیدنی مون هم می اومدن و ما هم بازدید می رفتیم. (البته پسر هیز و ندیدبدید توشون کم نبودن که ما رابطمون رو با اون قسمت کمرنگ می کردیم)
پاسخحذفخودشون رو خوب مسلما" با اسم صدا می زنم ولی در طول اینهمه سال اصلا" دقت نکرده بودم که باید بهشون نگیم افغانی!
شما هم مواظب باش و اون افغانی رو بکن افغان و الا ملت می ریزن به جرم ریسیزم فحشت می دن اینقدر که باحالن!
مدت هاست ما ایرانی ها خیلی چیزها را فراموش یا شاید اصلا" گم کرده ایم و هر کس می رسد با کمی هوش و زرنگی می تواند چیز بدلی را به جای آن به ما عرضه کند و بباوراند.
پاسخحذفما اهالی شهید پرور ایران هستیم
پاسخحذفمقایسه فرزندان اتباع مهاجرین غیر قانونی با دانشجویان تحصیلکرده ای که با پذیرش دانشگاه راهی بلاد غرب می شوند فقط از ذهن سطحی روشنفکر نمای ایرانی بر می آید.
پاسخحذفجمع کنید این بساط را
یعنی چی این؟
حذفنمی دونم شاید به نظر شما آدم با آدم فرق می کنه. بعضی ها آدم ترند لابد! حقوق اولیۀ انسان ها چه ربطی به تحصیل کرده بودنشون داره؟
حذفبعد شما از کجا مطمئنید که اونا تحصیل کرده نیستند؟ موزائیک کار ساختمونی که من توش کار می کردم استاد دانشگاه بوده توی افغانستان. می خواست اس ام اس بزنه سفارش جنس بده به انگلیسی اس ام اس می زد. بعد همین آدم نمی تونست اسم بچه هاشو مدرسۀ دولتی بنویسه می رفتن مدرسۀ غیرانتفاعی. خدا باهاتون بد تا نکرده واسه همینه که اینقدر مغرورید!
حذففرزندان مهاجرین قانونی و غیر قانونی ایرانی در اقصی نقاط جهان لااقل از حق تحصیل برخوردارند.
حذفسپاس بیکران از شما. به وجود تان افتخار می کنم.
پاسخحذفسپاس از حس همنوع دوستی تان. وجود همچوانسان های باعزت و شرفی همچون شما ، دلیل مبرهنی است که همگان را به یک چشم ننگریم.
پاسخحذفهرچند این کار درستی نیست و محکوم است ولی این موضوع هیچ ربطی به نژاد پرستی و این حرفا نداره چون اصولا نژاد پرستی معنی متفاوت از اون چیزی که شما اینجا مطرح کردید داره و ربطی به اجهاف و یا زور گویی ۲هموطن نسبت به هم نداره چون افغانستان هم پارهای و جزئی از ایران بوده که حالا بر اساس مسائل و دلایلی چند دهه پیش از وطنمون جدا شده و در کلّ همه از یک نژاد هستیم
پاسخحذفاین مساله فقط بازتاب و بازخوردی از وضعیت اسفناک اجتماعی و زندگی طبقاتی موجود در ایران هست و امری جدید و تازه کشف شدهای نیست و بیشتر معلول نوع نظام و فرهنگ حاکم بر جامعه هست جامعه یی که اگر پول و قدرت داشته باشی بهتر زندگی میکنی و فرزندانت بهتر تحصیل میکنند یا زودتر کار پیدا میکنند و شغل پر درامد تری خواهند داشت و به قول معروف شهروند درجه یک حساب میشی و اراده کنی در هر مدرسه یا دانشگاهی که عشقت میکشه صندل ی رو از زیر پای یک دانش آموز یا دانشجوی دیگه میکشند و تو رو جاش میشونند و اگر هیچ کدوم از اینها رو نداشته باشی فرقی نداره ایرانی باشی یا افغانی یا اروپایی یا امریکایی محروم از امکانات تحصیلی و رفاهی و پزشکی میشی حتا در مدارس و بیمارستان های دولتی که همه شاهد بودیم چند بار بیماران بعد از بیهوشی در اتاق از بیابانهای اطراف شهر سر در آوردند تازه این مسائلی هست که در پایتخت و شهرهای بزرگ و برخوردار از امکانات اتفاق میافتد حالا شما در نظر داشته باش که علاوه بر همهٔ این مسائل با کمبود امکانات آموزشی تحصیلی رفاهی در بخشها و روستاها و منطق محروم هم رو به رو باشید
نمیدونم من واژه نژاد پرست رو درک نکردم یا نویسنده این متن ولی این رو میدونم اگر بخواهیم همه چیز رو از زاویه دید نویسنده که قلم تندی هم دارند نگاه کنیم مجبور میشویم همهٔ مسائل و مشکلات رو که در بالا عرض کردم رو ناشی از نژاد پرستی بدونیم و از فردا راه بیفتیم و هر جا دیدیم مثلا یک فارس با پارتی بازی حق یک آذری رو خورد یا بالعکس انگ نژاد پرستی بهش بزنیم یا مثلا اگر یه فرزند شهید جای یک فرد معمولی رو در یک موقعیت کاری گرفت اون رو نژاد پرست بخونیم ! باز هم عرض میکنم که به هیچ وجه قصد دفاع از این موضوع رو ندارم...
ممنونم. توضیحات خوبی بود. استفاده کردم.
حذفمن زارع مهرجردي هستم. از ميبد.بله متاسفانه اين اخلاق هاي زشت و بچه گانه و نژادپرستانه در اهالي فيروز آباد بخوبي نمايان ميباشد.در ايام محرم هم اين اهالي فيروز آباد كودكان افغاني را كه براي گرفتن غذاي نذري مي آيند با فحش و وكتك و بد و بيراه مرخص ميكنند.هنوز لگد زدن يكي از اهالي فيروز آباد به پهلوي يك بچه افغاني 7 ساله جلوي چشم مادرش در جلوي نانوايي از ذهنم پاك نميشود.
پاسخحذفاونقت از نام شهيد هم سو استفاده ميكنند.خداوند جزايشان را به بهترين شكل خواهد داد.
ba tashakor az shoma.
پاسخحذفحقيقتا شرم آوره.اهالي شهيد پرور فيروز آباد.چه معني داره؟نژاد پرستي با استفاده از نام شهيد.شرمشان باد
پاسخحذفگهت و بخور بابا توئه ازگل حتا تو یه وبلاگ در پیت هم تحمل یه انتقاد محترمانه رو نداری بعد به ایرانیها میگی نژاد پرست ،حمال؟؟!! انتظار داری همه بیان تعریف تمجید کنن و هیچ کس مخالفتی با اراجیفی که تفت میدی نکنه و مثل آخوندهای بی ناموس ایرانی رو بکوبند گوزو؟؟!! با این لحن حرف زدم شاید فهم و شعورت بره بالا و بفهمی کامنت کسی رو که آدم حسابت میکنه و نقدت میکنه رو پاک نکنی !اول خودت رو درست کن بعد از دیگران ایراد بگیر الاغ
پاسخحذفهر کی از ننش قهر میکنه دست به کیبورد میشه !!!
روی این یادداشت، هیچ نظری را پاک نکردم. شاید به دلیل مشکلات اینترنت نرسیده باشه به دستم. اساسا تا فحش خیلی رکیکی در نظر ارسالی نباشد، نه پاکش میکنم و نه دست بهش میزنم.
حذفبعد شما از کجا مطمئنید که اونا تحصیل کرده نیستند؟ موزائیک کار ساختمونی که من توش کار می کردم استاد دانشگاه بوده توی افغانستان. می خواست اس ام اس بزنه سفارش جنس بده به انگلیسی اس ام اس می زد. بعد همین آدم نمی تونست اسم بچه هاشو مدرسۀ دولتی بنویسه می رفتن مدرسۀ غیرانتفاعی. خدا باهاتون بد تا نکرده واسه همینه که اینقدر مغرورید!
پاسخحذفروز اول مهر روز آغاز دبستان تا کلاس چهارم برایم مانند روزهای عید بود تا آنکه در سال ۱۳۷۲ وقتی روز اول مهرماه باری شروع کلاس پنجم به مدرسه رفتم آن زمان رسم بر این بود در آغاز سال تحصیلی والدین به همراه فرزندان خود جهت پیشواز می آمدند،پدرم کارگر بود و مادرم بیمار تنها بودم ،مدیر مدرسه بعد از کمی تشریفات به سخنرانی پرداخت،من همچنان مشغول شیطنت و گاهی هم خوش و بش با دوستانی که بعد از سه مه میبینمشان تا اینکه یکی از بچه ها گفت عارفی ..عارفی،،مدیر صدات میکنه .!!؟؟ متعجب شدم فکر کردم شوخی میکنه اما صدای بلندگو بود که میگفت امیر عارفی..امیر عارفی..گفتم واییییییییییی.حتمأ دسته گلی چیزی به آب دادم.!به سمت مدیر و جایگاه راه افتادم در کنار او ایستادم برای اولین بار آدمهای بسیاری را از آن بالا میدیدم ،به حرفهای مدیر گوش دادم که میگفت"این پسر از افغنستان آمده از کشوری که در آنجا جنگ است ،دربه دری است ،بدبختی است ،امکانات ندارند بیچاره و بدبخت هستند و حالا همین آقا پسر از شاگردان ممتاز این مدرسه است و فردا شما باید میز همین آقا را پاک کنید شما نباید بگذارید که یک افغانی از شما جلو بزند و بسیار حرفهای دیگر ،خدا میداند که تا آن موقع فکر میکردم که افغانستان هم یکی از دهاتهای ایران است ،چرا که هربار با بچه ها حرف میزدیم میگفتن دهات ما بزرگه دهات ما سر سبزه دهات ما میوه داره،آب داره،ما هر سال میریم دهات،یادم میاد یک بار از پدرم پرسیدم دهات ما کجاست چرا ما نمیریم دهات پدرم گفت دهات ما خیلی دوره اما یک زمانی میرویم.بعد از همان روز اول مهر از فردایش هرکسی میرسید به من طعنه میزد فحش میداد،کسی با من حرف نمیزد چند نفره من را میزدند و من دلیلش را نمیدانستم،تمام بچه ها صدا مندند هوووو افغانی هوی بدبخت نون گدا .همه و همه میگفتند یکی از روزها زنگ آخر چند نفر آمدند و من را بسیار زدند یکی از دندانهایم شکست تا همین حالا هم شکسته مانده از قصد درستش نکردم ،نه به خاطر عقده تنها به این خاطر که یادم باشه که هیچ گاهی غریبی را آزار ندهم به قول با سوادها نژاد پرست نباشم. امروز وقتی فکر میکنم پیش خودم میگویم خوب مردم ایران حق دارند با وجود این همه خصومت و فشار بیرونی در باره قشر مهاجر حساس باشند،اما زمان من چی ؟یکبار به پدرم گفتم چرا آمدی ایران گفت اینها همزبان ما هستند ،اینها مسلمان هستند،خود اینها از ما خواستند که بیایم شاید بسیاری نمیدانید که بعد از هجوم ارتش سرخ مرحوم روح الله خمینی دستور داد که مرز شرقی ایران را باز کنید و به برادارن مسلمان خود پناه بدهید.!در هر حال قصد آن ندارم کسی را نقد کنم چرا که خودم هنوز بسیار خالی گاه دارم،اما ای کاش جدای از مذهب،ملت،قوم،نژاد همه و همه بدانیم که ما اولتر از همه انسان هستیم،"انسان"حد اقل کمترین وجه مشترکی که در بین ما است همین زبان پارسی است زبان حافظها و مولاناها که گفت"کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست"ده سال است از ایران خارج شده ام اما همیشه برای فرهنگ و هویت پارسی مبارزه کرده ام نه با زور و فشار بلکه با زبان قلم، هنر ،ادب و عشق.
پاسخحذفامیر عارفی یک مهاجر.