راقم اين سطور٬ تا اين سن كه رسيده است٬ مجموعا دو بار دچار شكست عاطفي شده كه دست بر قضا٬ هر دوي اين بارها هم از طريق شبكهي اجتماعي فيسبوك بوده است. راقم اين سطور مايل است اين شكستها را با شما خوانندهي عزيز در ميان بگذارد تا اگر شما هم تجربهي مشابهي داريد٬ به مصداق "بيا سوتهدلان گرد هم آييم" قفل سينه را باز كنيد تا شكستهايمان را با هم به اشتراك بگذاريم. راقم اين سطور از عنوان "راقم اين سطور" بسيار خوشش ميآيد و مايل است تا حد تهوعآوري از آن براي خود استفاده كند.
اوليش٬ تابستان گذشته بود. زماني كه يكي از دوستان قديم و نديم و در واقع ميتوانم بگويم نزديكترين دوست سالهاي راهنماييم را در فيسبوك پيدا كردم. دوستي كه بخشي از دوران زندگيمان را با هم گذرانده بوديم و خاطرات آنچناني با هم داشتيم. با شور زايدالوصفي برايش نوشتم:
كجايي پسر؟؟؟ ميدوني چقدر دلم برات تنگ شده؟؟ ميدوني چند ساله بيخبريم از هم؟؟ يك آماري از خودت بده ببينم كجايي و چه ميكني. يك برنامهاي هم استاد كن ببينيم هم. چقدر خوشحالم پيدات كردم. ماچ!
دوست گرامي جناب آقاي رضوانيان٬ سلام گرم بنده را پذيرا باشيد.
من هم از ديدار شما بسيار مشعوف شدم. بله٬ حق با شماست٬ زمان بسيار زود ميگذرد و خاطرهها بر جا ميمانند. اگر از احوالات اين حقير جويا باشيد٬ ازدواج كردهام و در يكي از شركتهاي تابعهي وزارت نيرو مشغول به كار هستم. ممنون از لطف جنابعالي. من هم اميدوارم فرصتي فراهم شود تا بتوانيم همديگر را ببينيم. ضمنا از مطالب آموزندهاي كه بر روي شبكهي اجتماعي فيسبوك به اشتراك ميگذاريد٬ بسيار سپاسگزارم.
ارادتمند٬ فلاني
چند روز پيش به طور كاملا اتفاقي آقاي گرجي را در فيسبوك پيدا كردم. اول چهرهاش برايم آشنا زد و توجهم را جلب كرد و بعد كه نامش را ديدم٬ شناختمش. برايش پيام دادم كه:
آقاي گرجي عزيز٬ كاش ميدانستيد چقدر دلم ميخواست الان پاييز 80 بود تا با هم از كلاس آواز استاد فلاح بيرون بياييم و همانطور كه تا سيدخندان قدم ميزنيم٬ درددلي كنيم. اميدوارم هر جا هستيد٬ شاد و دلخوش و تندرست باشيد.
چطوري جيگر؟ كلاس آواز ميري هنوز؟
لطفا به راقم اين سطور حق دهيد از اين دو خاطره به عنوان شكستهاي عاطفي خود در سي سال گذشته ياد كند. همچنين حتما اين نكته را هم درك ميكنيد كه پس از اين دو جريان وي به دلايل رواني ناشناختهاي علاقمند شده باشد خودش را همه جا با نام "راقم اين سطور" معرفي كند.
راقم اين سطور٬ ضمن تشكر از همدردي و حوصلهي شما خوانندهي گرامي٬ خواهشمند است شما نيز شكستهاي عاطفي فيسبوكي خود را از طريق نشاني زير با ديگر خوانندگان به اشتراك بگذاريد:
گاهی واسه اینکه جگر یکی بشی همین قدم زدن تا سید خندان کفایت می کنه. شاید هم چیزی کمتر از این حرفها
پاسخحذفسلام علیکم "راقم اون سطور"
پاسخحذفباز هم گلی به جمال دوستان فیسبوکی شما که جواب داده اند، گروهی از رفقای ما اصلا جواب نداده اند و من مانده ام که چرا خود را ضایع کرده ام.
به هر حال قدر این دو دوست را بدانید
اصطلاح "جیگر" در مکالمات فیس بوکی و چتی ، خیلی رایج هست ، ربطی هم به " جیگر" بودن یا نبودن طرف هم نداره .
پاسخحذفخب جیگری دیگه عزیزم. آقای گرجی معلومه جنس شناس هستن ماشاالله... ;)
پاسخحذفbe nazaram javab dovomi baz tabieetare
پاسخحذفاحتمالا بزودی آقای گرجی خاطره دوم رو به عنوان یک شکست عاطفی برات می فرسته.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذف