داريوش عزيز در آلبوم آخرش (انسان) برداشته دست خانمي را به نام فتانه اقبالي -كه ميگويد همسر پسرعمويش است- گرفته و سه تا از خواندههاي او را هم در آلبومش چپانده است. يعني از مجموع 10 ترانهي آلبوم٬ 7 تايش صداي خود داريوش است و سهتاي الباقي خواندههاي اين خانم. حالا اين كه چرا آدمي در قد و قوارهي داريوش بايد اعتبار خود را صرف همسر پسرعمويي كند كه نه صدا دارد٬ نه درست خواندن را بلد است و نه قيافهي آنچناني دارد كه به بروشور آلبوم رنگ و جلايي بدهد حكايت ديگري است كه لابد روابط خانوادگي ايشان يا حسابكتابهايي كه با هم كردهاند توجيهش ميكند. ولي دستكم سه نكته دربارهي حضور اين خانم به نظرم ميآيد:
اول اينكه وقتي هنرمندِ درست درماني ميخواهد دست آدم نه چندان كاردرستي را بگيرد و به اعتبار نام خود او را هم به خورد مخاطب بدهد٬ احساس ناخوشايندي براي مخاطب خواهد داشت. حسي نظير اينكه براي خوردن غذاي بهخصوصي به رستوران ميرويد٬ اما متوجه ميشويد در منوي رستوران پيشغذا و دسري را هم كه دوست نداريد به زور به ريش غذا چسباندهاند و خلاصه اينكه مجبوريد براي خوردن غذاي دلخواهتان٬ پول زور آن باقي را هم بدهيد. اين نكته البته قضيهاش با آن دسته هنرمنداني كه واقعن جوانهاي بااستعداد را شناسايي ميكنند و با سخاوت و بزرگي زير پر و بال خود ميگيرند تا جان بگيرند و شناخته شوند فرق دارد. چرا كه اين خانم نه جوان است و نه –دستكم از آنچه در اين آلبوم نشان داده است- برميآيد كه مايههاي ماندگار هنرياي داشته باشد.
دوم اينكه اگر اين خانم محترم اصول و قواعد اخلاقي را نميداند٬ بد نبود آقاي داريوش به ايشان يادآوري ميكرد كه بايد در جايي از بروشور آلبوم قيد شود كه هر سهي آهنگهايي كه ايشان خواندهاند٬ سالها پيش به استادانهترين شكل ممكن توسط خانم مرضيه خوانده شده و در حال حاضر نيز موجود و در دسترس است. ميزده٬ بهار من و خواب نوشين از تصنيفهاي ماندگار خانم مرضيه است كه همهي كساني كه علاقه يا دستي بر موسيقي سنتي ايران دارند٬ آنها را ميشناسند و حتمن بارها و بارها گوش دادهاند. با اين حساب ذكر نامي از بانوي موسيقي ايران نه تنها چيزي از آن خانم و خواندههايش كم نميكرد٬ كه شايد ميتوانست به آن بيفزايد.
نكتهي آخر هم اين كه چقدر خوب است آدمها لقمهي دهان خود را بشناسند. اين خانم اگر دوست دارد صدا سر دهد و آوازش را اين و آن بشنوند٬ آيا بهتر نيست از آهنگساز مناسبي بخواهد تا چيزي هماهنگ با صدا و قابليتها آوازيش بسازد تا بتواند آن را به درستي اجرا كند؟ يا اگر اصرار دارد از خواندههاي ديگران چيزي را بازخواني كند٬ آيا بهتر نيست با كمي تواضع و واقعبيني٬ تصنيف يا ترانهاي از خوانندهاي در قد و قوارهي خود بيابد كه بازخوانيش اسباب خنده يا آزردگي مخاطب نشود؟ كساني كه هر يك از اين تصنيفها را پيشتر با صداي خانم مرضيه شنيدهاند و الان گوششان به خواندهي اين خانم روشن شده است٬ ميدانند چه ميگويم.
يك بار سالها پيش كه كلاس آواز ميرفتم٬ سر آواز افشاري بوديم و قرار بود تصنيف جواني استاد قوامي را مشق كنم كه فرصتش دست نداد و بدون آمادگي سر كلاس رفتم. تصنيف را البته پيش از آن هم بارها شنيده بودم و گمانم اين بود كه ميتوانم با همان شنيدههاي پيشينم بخوانمش و سر و ته قضيه را هم بياورم. نتيجهي كار اما مفتضحانهتر از آني بود كه فكرش را ميكردم. استادم٬ آقاي مهدي فلاح٬ پيش از آنكه بيت اول تصنيف را به پايان برسانم متوقفم كرد و به رغم محبت و ملاطفتي كه هميشه داشت٬ با جديت بهم يادآوري كرد وقتي درس را آماده نكردهام٬ نبايد به خودم اجازه دهم آهنگي به اين وزن و ارزش را با خواندنم خراب كنم. آنقدر خجالت كشيدم كه دلم ميخواست زمين باز شود و استادم ديگر مرا نبيند آنجا.
همان در يادم مانده است كه هنوز پس از گذشت سالها وقتي در مهمانياي جايي ازم ميخواهند تصنيفي چيزي را بخوانم٬ تا مطمئن نباشم آن تصنيف را با تمام ريزهكاريهايش به خوبي ميشناسم و بارها تمرين كردهام٬ محال است لب به خواندنش باز كنم. خام اين حرفهاي اطرافيان هم نميشوم كه "اي بابا٬ حالا ما كه ايرادهاي خواندنت را متوجه نميشويم" و يا "حالا تو شروع كن٬ ما باهات همراهي ميكنيم."
همان در يادم مانده است كه هنوز وقتي پيش ميآيد جايي تصنيف ماندگاري نظير سنگ خاراي مرضيه به گوشم بخورد٬ ناخودآگاه سرجايم جابهجا ميشوم تا با احترام بيشتري بنشينم و هنوز كه هنوز است –پس از هزاران بار گوش دادن و خواندنش- باز هم از شنيدنش سرمست و از دقت در ريزهكاريهايش غرق حيرت ميشوم.
بعد ميبيني كسي بي سلام و عليك از راه ميرسد و بي آنكه يادي از هنرمند اصلي و خوانندهي اوليه بكند و اصلن بي آنكه لقمهاي اندازهي دهانش برداشته باشد و يا از بزرگي لقمهاي كه برداشته باخبر و شرمنده باشد٬ صدايش را ول ميدهد كه چه؟ اين كه نميشود. نه اينكه نشود. ديديم كه شد. ولي درست نيست؛ حتي اگر بشود.
*مصرعي از شعر طاووس مرضيه
she can stay in her kitchen and sing while she is pouring tea!!
پاسخحذفعزیزم آواز افشاري درسته نه دستگاه افشاری!!!
پاسخحذفمرسی. تصحیحش کردم.
حذفعزیزم آواز افشاري درسته نه دستگاه افشاري!!!
پاسخحذفمرسی. تصحیحش کردم.
حذف