اين روزها اگر سري به ويكييديا بزنيد٬ آن بالا پيامي از جيمي ويلز٬ موسس ويكيپديا را ميبينيد كه خواستار كمك مالي بازديد كنندگان به اين دانشنامهي اينترنتي شده است. حالا نه به همين صراحت كه كاسهي گدايي بگيرد دستش و بگويد پول بدهيد؛ ولي ماحصل كلامش اين است كه سابقهاي از ويكيپديا را در 10 سال اخير مرور كرده و در پايان هم از بازديدكنندگان خواسته است اگر مايل هستند همچنان ويكيپديا را به صورت رايگان و دور از تبليغات آزاردهنده در دسترس داشته باشند٬ كمكهاي مالي خود را در اندازههاي دلخواه 20 ٬ 35 و 50 دلاري به اين دانشنامه ارسال كنند.
سادهترين راه اين است كه قضيه را با اين سوال شروع كنم كه چرا من داوطلب انجام اين كمك نشدم. مگر نه اين كه ويكيپديا يكي از جاهايي است كه هر روز دستكم چند بار سر و كلهام آنجا پيدا ميشود و هر بار هم كه دست خالي به آنجا ميروم و دست پر برميگردم دعاي خيري نصيب آفرينندگان آن ميكنم؟ مگر نه اين كه مجموعهي ويكيپديا (دستكم در سه زبان انگليسي٬ فارسي٬ فرانسه) و خواهرهاي آن٬ نظير ويكيواژه و ويكينبشته تا همينجا به كرات مشكلات زيادي را از سر راه من برداشته و سهم بزرگي در يادگيريهايم و باز كردن گرههاي كور پيشرويم داشتهاند؟ پس حرف حسابم چيست؟ چرا حالا كه زمان تشكر فرا رسيده است٬ دستم را مشت كردهام و نم پس نميدهم؟
البته اين كه گفتم٬ به نظرم تنها كنش شخص من نيست. چرا كه در همين چند روز اخير از آدمهايي هم كه دور و برم هستند –از كشورهاي مختلف و و با سطوح تحصيلي و مالي متفاوت- كمابيش پرسوجويي كردم و كسي را نيافتم كه بعد از خواندن اين پيام دستش را بيدرنگ –يا حتي با درنگ- در جيبش كرده و پولي داده باشد. من سه دليل اصلي را در اين باره مهم ميدانم:
اولين نكته همان قضيهي مالي است. نه اينكه اين 20-30 دلار كسي را بكشد. ولي حتمن كساني مثل من دانشجو هستند و با خودشان فكر ميكنند كه اين 30 دلار پول دو وعده غذاي آنها ميشود و چرا وقتي ميتوانند مفت و مجاني به اين دانشنامه دسترسي داشته باشند٬ پول بيزبان را دور بريزند و آن دو وعده غذا را از دست بدهند. كسي هم ديگر فكرش آنجا نميرود كه اگر الان اين 30 دلار را ندهد٬ ممكن است سال آينده مجبور شود مثلن 300 دلار بابت اشتراك ساليانهي ويكيپديا بپردازد. يا شايد فكرش آنجا ميرود٬ اما آنقدر آن را نزديك و احتمالش را زياد نميداند كه ريسك پرداخت اين 30 دلار را بپذيرد. 2 وعده غذاي قطعياي را كه الان ميتواند با اين 30 دلار بخورد٬ ميخورد و اگر هم روزي روزگاري ويكيپديا پولي شد٬ آن زمان تصميم ميگيرد چهكارش كند.
دليل دوم٬ باور نداشتن به نقش خودمان در تعيين نتيجهي اين بازي است. يعني به گمانم براي هيچ كدام از ما چنين احساسي وجود ندارد كه اين پرداخت 30 دلاري ما بتواند نقش تعيينكنندهاي در كسري بودجهي مثلن ميلياردي ويكيپديا داشته باشد. ضمن اين كه اين مبلغ آنقدر بزرگ است كه قطعن پرداخت نكردن يك نفر من نقصاني به آن وارد نميكند. اين نگاه با ديدن اطرافيانمان –كه هيچ كدام از آنها هم پرداخت نميكنند- فزوني ميگيرد و نهايتن به اينجا ميرسد كه هر يك از خود سوال ميكنيم چرا من پرداخت كنم؟ چرا ديگران پرداخت نكنند؟
سومين –و نه لزومن آخرين- دليل همان احساس عدم اعتماد است. چيزي از جنس اين كه اينها همهاش بازيهاي تبليغاتي و مقدمات پولي كردن ويكيپديا است. اينكه همهي خدمتدهندگان رايگان زماني كه تصميم به قيمت گذاشتن بر روي خدمات خود ميگيرند٬ در ابتدا شگردي نظير اين را به كار ميبندند تا رنگ و بوي اخلاقياي به كار خود دهند. اما نتيجه هميشه همان است كه بايد باشد. اين پيام جيمي ويلز هم معنياش اين است كه دير يا زود ويكيپديا پولي ميشود و اين وسط٬ بيچاره آن كساني كه هم اين كمك 30 دلاري را پرداخت كردهاند و هم بعدها بايد هزينهي اشتراك را بپردازند. هم چوب را خوردهاند و هم پياز را.
اينها تنها حدسهايي بود كه به ذهنم آمد. نميدانم تا چه اندازه اين دستهبندي درست است و مثلن خود شما كه داريد اين يادداشت را ميخوانيد –و يقين دارم مانند خودم اين پول يامفت را نپرداختهايد- در كدام يك از اين سه دسته جا ميگيريد و يا چه دستهي جديدي را به آن ميافزاييد. اما شايد همهمان در اين نقطه مشترك باشيم كه پرداخت مبلغي بيشتر را در فضايي قطعي ترجيح ميدهيم به پرداخت مبلغي كمتر در فضايي نامعلوم و با نتيجهاي نامشخص. داستان همان سيلي نقد است كه ترجيح ميدهيم به حلواي نسيه.
اگه پولی بشه خود دانشگاها زحمتش رو می کشن، تازه کم هم غلط نداره خصوصا اون قسمت هایی که رفرنس نداده اصلا قابل اعتماد نیست حالا پول هم براش بدیم.
پاسخحذف