- See more at: http://blogtimenow.com/blogging/automatically-redirect-blogger-blog-another-blog-website/#sthash.auAia7LE.dpuf گاهك: اولين تصويرِ هر بار

یکشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۹

اولين تصويرِ هر بار

از بدي‌ها و نادوست‌داشتني‌هاي زندگيِ دور از خانواده٬ در خاك و دياري ديگر٬ يكي هم اين است كه آدم گذر زمان و تاثير آن را در نزديكان به گونه‌‌ي بي‌رحمانه‌اي مي‌بيند. پدر و مادري كه شش ماه نديده‌اي‌شان٬ انگار به اندازه همان شش ماه شكسته‌تر و سالخورده‌تر شده‌اند.

آن‌ها كه كنار هم هستند و هر روز يا دست‌كم يك روز در ميان هم را مي‌بينند٬ انگار اين را درنمي‌يابند. اما كسي كه دورتر ايستاده و بازي را تنها در لحظات منقطعي مي‌بيند٬ بيشتر به چشمش مي‌آيد كه از اين بار تا بار پيش٬ اين مادر چقدر موهايش سفيدتر شده است و آن پدر چقدر زودتر به نفس‌نفس مي‌افتد و خسته مي‌شود.

دلم مي‌گيرد از گذر ناگزير روزگار. دلم مي‌گيرد از اين روزگار.

۴ نظر:

  1. دلم گرفت...
    یه لحظه احساس کردم چقدر بی تفاوتم!!
    چقدر!!!

    پاسخ دادنحذف
  2. خوب دیگر باری غم دنیا را فرا می گیرد انهنگام که انسان این چنین صحنه ای را در ذهم مجسم می کند و ...

    اما به هر جهت دنیا است و قوانین آن و هیچکس را یارای ایستادگی که نه، حتی مخالفات با آن هم نیست.

    پاسخ دادنحذف
  3. دلم گرفت
    هرکسی به نداشته هاش فکر می کنه و وقتی به داشته هاش توجه می کنه که دیگه اونا رو نداره

    پاسخ دادنحذف
  4. منم این رو بارها و بارها تو زندگیم دیدم و هر بار از دیدنش دلم یر از غم شده و به این فکر می افتم که شاید نباید اونا رو تنها می ذاشتم هر چند بودن کنار اونا جوابگوی آرزوهام نبود دلم می خواد دنیا یه جور دیگه باشه

    پاسخ دادنحذف