- See more at: http://blogtimenow.com/blogging/automatically-redirect-blogger-blog-another-blog-website/#sthash.auAia7LE.dpuf گاهك: هم‌زيستي در دنياي مجازي

جمعه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۹

هم‌زيستي در دنياي مجازي

من دقيقا نمي‌دانم كاربرد معاهده‌هاي اجتماعي (Social Protocols) چيست و مطالعة زيادي هم در اين باب نداشته‌ام. اما از همان چيزهايي كه جسته و گريخته به تورم خورده است و اين‌جا و آن‌جا هم خوانده‌ام٬ اين‌گونه دريافته‌ام كه نوعي تنظيم‌كنندة روابط اجتماعي است كه با هدف افزايش اعتماد فرزندان آدمي به يكديگر و كاهش كج‌فهمي‌ها و تعارض‌ها پيش مي‌رود.

دو نكته در اين باره وجود دارد؛ اول اين كه اين‌گونه نيست كه سند كاملي به نام معاهدة اجتماعي در دست بوده و يا هر قوم و مليتي براي خود سند مجزايي تدارك ديده باشد. قانون مدني يا آيين دادرسي كيفري نيست كه جايي مدون شده باشد. بلكه بخش زيادي از اين معاهده‌هاي اجتماعي قوانين نانوشته‌اي است كه ريشه در اخلاق و عرف دارد. اين كه جواب سلام كسي را بدهيم يا جاي خود را در اتوبوس به خانم مسني تعارف كنيم و يا به سگ ولگردي كه در خيابان پرسه مي‌زند سنگ نپرانيم و آزارش ندهيم٬ چيزهايي نيست كه در قانون يا كتابي نوشته شده باشد –اگرچه ممكن است برخي از آن‌ها را در كتاب‌هاي قانون هم بتوان يافت. هر چه هست٬ اختصاص به قوم و ملت خاصي ندارد. توافق‌هاي عمدتا اخلاقي‌اي است كه بشر در گذر زمان به آن‌ها رسيده است و بر رعايت آن اصرار دارد.

دوم اين‌كه اين تعهد‌ها به اقتضاي نانوشته بودنشان٬ الزام‌آور هم نيستند؛ اما رعايت آن‌ها پسنديده است. اگر كسي پيش پاي بزرگتر بلند نشود٬ يا به كسي كه زمين خورده در بلند شدن كمك نكند يا با پيژامة راحتيِ درون خانه تا سر كوچه برود٬ كسي يقه‌اش را نمي‌گيرد و مجازاتش نمي‌كند. اما به يقين كسي هم اين شيوه‌ها را نمي‌پسندد.


به اين فكر مي‌كردم كه حالا كه دنياي مجازي جاي خود را تا اين حد در همه جا باز كرده است و حتي پهلو به پهلوي زندگي واقعي‌مان مي‌زند٬ تدوين معاهدة اخلاقي‌اي كه مقتضيات اين فضا را به درستي دريافته باشد٬ مي‌تواند نقش قابل توجهي در نظام‌مند كردن روابط در اين فضا داشته باشد. اين را از آن رو مي‌گويم كه به نظرم بسياري از اختلاف‌هايي كه در دنياي مجازي به وجود مي‌آيد نه از سو نيت٬ كه از كج‌فهمي‌ها ريشه مي‌گيرد. اين كه وقتي در وبلاگم مطلبي را از وبلاگ ديگري نقل مي‌كنم٬ پيوندي از آن هم بگذارم كه حق نويسندة اصلي را ضايع نكرده باشم٬ يكي از ساده‌ترين موارد اين كج‌فهمي‌هاست كه ممكن است سو نيتي هم در پس آن نباشد. فقط نفهمي است و بس.

اين نياز به ويژه در وب‌سايت‌هاي اجتماعي‌اي كه كاربري آن تعامل اعضا با يكديگر است٬ بيشتر به چشم مي‌آيد. اين كه مثلا در فيس‌بوك چه كسي را مي‌تواني به جمع دوستانت اضافه كني٬ يا وقتي كسي تو را به جمع دوستانش اضافه كرد چگونه مي‌تواني با احترام رد كني٬ يا چه عكس مشتركي را مي‌تواني در پروفايلت بگذاري و وقتي كه گذاشتي آيا بايد نام باقي كساني را هم كه در عكس هستند علامت بزني يا نه... تنها نمونه‌هايي از تفاوت سليقه‌ها و برداشت‌هاست كه هر يك مي‌تواند درست يا غلط باشد. طبيعي است كه مانند معاهده‌هاي اجتماعي٬ اين معاهده‌ها هم جنبة الزام‌آوري نخواهد داشت و تنها تلاش مي‌كند اخلاق و عرف را به گونه‌اي كاربردي در هم بياميزد.

مهم است كه تدوين چنين عهدنامه‌هايي بر عهدة فلاسفه و حقوقداناني قرار داده شود كه ضمن آشنايي دقيق با مقتضيات دنياي مجازي٬ دغدغه‌هاي اخلاقي قوي‌اي در پس دانش و انديشه‌هاي خود داشته باشند.

۳ نظر:

  1. همانطور که در ابتدای نوشته ات نوشتی، معاهده های اجتماعی معمولن نانوشته هستند. فکر نمی کنی مکتوب کردن چنین چیزی (معاهده اجتماعی مجازی) نقض غرض باشه؟

    پاسخحذف
  2. پاراگراف آخر را اگر چيزي شبيه اين بود، من بيشتر مي‌پسنديدم:

    مهم است كه تدوين چنين عهدنامه‌هايي بر عهدة جامعه قرار داده شود تا اجتماع تجارب آنها «آشنايي دقيق با مقتضيات دنياي مجازي» را تضمين كند٬ تلاش طبيعي آنها براي حفاظت از منافعشان «دغدغه‌هاي اخلاقي قوي‌» را برايشان ايجاد كند و علاقه ي غريزي آنها به آزمون و خطا، نياز به هر نوع «دانش و انديشه» را به سرعت منتفي كند.

    پاسخحذف
  3. به توحيد: حرفت درست است. اما به نظرم سرعت و شتاب تغييرات را هم در دنياي كنوني و به خصوص فضاي مجازي در نظر بگير. منظورم اين است كه شايد معقول نباشد كه مثلا 50 سال صبر كنيم تا به تدريج به قوانين نانوشته‌اي در فضاي مجازي دست يابيم. مي‌توانيم از تجربيات پيشين استفاده كنيم و اين‌ها را مدون كنيم. ضمن اين كه اصولا نانوشته بودن معاهدات اجتماعي به معناي اين نيست كه آن‌ها اجازة نوشته شدن ندارند و يا بهتر است نانوشته بمانند.

    پاسخحذف