- فلاني٬ حالا كه جمعمان جمع است٬ يك دهن براي ما بخوان.
- والله عرض كنم خدمتتان كه چشم. ولي بنده بيشتر براي دلم ميخوانم.
اول اينكه آخر اين چه شيوة شكستهنفسي است؟ يا بخوان٬ يا نخوان. اينكه براي دلت ميخواني يا نه٬ چه لذتي را به من شنونده يا چه شأني را به توي خواننده اضافه ميكند؟
دوم اين كه٬ نميشد به جاي " والله عرض كنم خدمتتان كه چشم" فقط بگويي چشم؟ كاش ميتوانستم ساختار دستوري-محتوايي اين جمله را حلاجي كنم كه اول بي دليل پاي اسم جلاله –والله- را وسط ميكشي. بعد از عبارت كاملا بي معناي "عرض كنم خدمتتان" همان "چشم"ي را كه در ابتدا هم ميتوانستي بگويي رو ميكني. بلافاصله بعدش يك "ولي" ميآوري كه ذهن شنونده را با ترديد مواجه كني. بعد هم چنگ ميزني به همان توضيح زايد و بيحاصل كه خودت فكر ميكني نوعي فروتني در آن است و جايت را بالاتر ميبرد: "بنده بيشتر براي دلم ميخوانم."
مرگ. بخوان ديگر.
با این جمله آخریه خیلی حال کردم!!
پاسخحذفشما ساعتها بیا در مورد اشتباهات رایج و زیادِ فارسی زبانان حرف بزن، درست نمی شود که هیچ، برای خودتان هم اشکال در می آورند!
پاسخحذف