هفتة پيش سفر كوتاهي به پراگ داشتم. روز اول سوار يكي از اين اتوبوسهاي توريستي شدم كه در شهر بگرداندم و ديدنيهاي آن را نشانم دهد. خوبي اين گردشهاي برنامهريزيشده در سفرهاي كوتاه اين است كه در همان ابتداي كار شماي كلياي از روح حاكم بر شهر را به تصوير ميكشاند و نام و مشخصات ديدنيهاي شهر را در ذهن علامت ميزند. به اين ترتيب٬ اين فرصت را به دست بازديدكننده ميدهد كه برنامة سفر خود را چيده و در باقي زمان اقامت٬ آن دسته از جاذبههاي شهر را كه دوست دارد٬ سر فرصت و از نزديك ببيند.
مينيبوس فيات تر و تميزي بود با گوشيهايي نصب شده بر روي صندليهايش كه توضيحات لازم را دربارة ديدنيهاي شهر به بازديدكننده ارائه ميداد. اين توضيحات به 36 زبان دنيا قابل پخش بود كه بازديدكننده را در انتخاب زبان مورد نظر خود مخير ميكرد. زبانهاي موجود عبارت بود از:
Arabic, Bulgarian, Croatian, Chinese, Czech, Danish, Dutch, English, Estonian, Finnish, Flemish, French, German, Greek, Hebrew, Hungarian, Icelandic, Indonesian, Italian, Japanese, Korean, Lithuanian, Mandarin, Norwegian, Polish, Portuguese, Romanian, Russian, Serbian, Slovak, Slovenian, Spanish, Swedish, Thai, Turkish, Ukrainian, Vietnamese
سوالي از آن روز تا كنون در دلم مانده است كه آيا فارسي نميتوانست و نميبايست جايي در ميان اين 36 زبان داشته باشد؟ برخي از زبانهايي كه در اين ليست وجود دارند –و جمعيتي كمتر از 10 ميليون نفر را در تمام دنيا به خود اختصاص دادهاند- چگونه توانستهاند بر فارسي ما كه با احتساب ايرانيان٬ تاجيكها و افغانها بيش از 110 ميليون كاربر در دنيا دارد٬ پيشي بگيرند.
ميدانم كه تنها تعداد كاربران يك زبان در دنيا نيست كه اهميت آن را فزوني ميدهد و عاملهاي ديگري نظير موقعيت جغرافيايي و نقش بينالمللي آن در جامعة جهاني نيز ميتواند مؤثر باشد. بر همين اساس برايم قابل درك است كه مثلا زبان اسلواك٬ با وجود اين كه 7 ميليون كاربر در دنيا بيشتر ندارد٬ اهميت و حضورش را در اين ليست٬ از همجواري و همسايگياش با جمهوري چك وام ميگيرد. و يا جايگاه پر اهميت كشور نروژ در جامعة جهاني است كه زبانش را با 5 ميليون كاربر در دنيا زنده و پررنگ نگاه داشته است. اينها را ميفهمم. صحبتي هم از زبانهاي عربي و چيني و اسپانيايي و امثال اينها نميكنم كه نه تنها جمعيت كاربران آنها٬ كه همچنين پراكندگي جغرافياييشان ضرورت حضور آنها را در ليستهايي از اين دست افزون كرده است.
از زبانهايي نظير ويتنامي و تايلندي و تركي سخن ميگويم. اولي از كشوري در جنوب شرقي آسيا با حدود 80 ميليون كاربر در تمام دنيا. دومي هم از كشوري در همان اطراف با جمعيت كاربرياي حدود 60 ميليون و بالاخره تركي٬ از كشوري كه دارد جان ميدهد براي اينكه اروپايي به حسابش بياورند٬ با حدود 83 ميليون كاربر در دنيا.
ما كي اينقدر عقب افتاديم؟
بعد از مدت ها اولین وبلاگی بود که به دلم نشست.البته یه نقطه ی عطفم داشت:شهر بهار نارنج...
پاسخحذفمن اینا رو که می خوانم فقط حسرت می خورم!!
پاسخحذفاين كلمهي "كاربر" را درست نفهميدم كه چيه. يعني كسي كه به يك زبان حرف ميزند، "كاربر" آن زبان است؟ گمانمم واژهي بهتر هم داشته باشيم.
پاسخحذفخودم هم سر انتخاب كلمه كاربر خيلي ترديد داشتم. هنوز هم كلمة مناسبتري به ذهنم نرسيده است. اگر سراغ داري رو كن. :)
پاسخحذفسلام
پاسخحذفدر آخ داغ دل تازه کردی منم یه متنی نوشتم نه پای متن شما ولی خوب دیگه از هیچی بهتره اینجا: http://kochik.blogfa.com
آن وقت عقب افتادیم که فرهنگمان به عنوان مانع اسلام شد وضد اسلام مطرح شد و بزرگانمان بزرگ ماندند تا بزرگتر شوند البته محیطی.
والسلام
فریاد خاموش
موضوع مطروحه به جا
پاسخحذفولی
1- نیازی به تحقیر ترکیه نبود. کلا موضوع تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا موضوع قابل تحقیری نیست.
2- نقل از ویکی: زبانهای ترکی یا به اصطلاح دقیقتر زبانشناسی، زبانهای ترکیتبار (Turkic Languages) یک خانواده زبانی شامل ۳۰ زبان عضو میباشد که زیرشاخهای از خانوادهٔ زبانهای آلتائی هستند. این زبانها در منطقه وسیعی از مغولستان و شمال و غرب چین تا غرب آسیا و بخشهایی از خاورمیانه و سواحل مدیترانه و آسیای مرکزی استفاده میشوند. جمعیت متکلمان این زبان ۱۶۵ میلیون تن تخمین زده میشود.[۱]
3- می تونید به جای کاربر از کلمه متکلم استفاده کنید. که البته عربیه. مثل بیش از 50% کلمات شیرین قند عسل پارسی.
به جای کاربر می تونید بگید گویشور
پاسخحذفدر ضمن زبان ترکی سرشار از واژه های عربی و فارسی است که اگر ترک زبانان عزیز قدری فقط قدری این تعصبات آتاتورکی را کنار بگذارند شاید بتوانند کمی منطقی تر نگاه کنند. در ضمن اگر بنا به خانواده زبانی باشد که فارسی هم جز زبان های هندو ایرانی است که نمی دانم بالغ بر چند میلیون نفر گویشور دارد. این طور متعصبانه به سراغ مطالب رفتن کمی از مد افتاده و مال اواخر قرن نوزدهمه. به هر حال ما به دلایل مسائل حاد سیاسی که در منطقه و در جهان به وجود آوردیم از هر نظر تحریم هستیم حتی از نظر زبانی و دولتمردان نمی خوان این موضوع رو بپذیرند. و می گویند تحریم نمه نه!