چند ساليست كه
اين خانه را علم كردهام؛ اما هنوز كه هنوز است، وقتي مدتي چيزي نمينويسم، غريبي
ميكنم و ديگر دستم به نوشتن نميرود. مانند كسي ميشوم كه مدتيست بهش زنگ نزدهام
و حالا ديگر رويم نميشود سراغش را بگيرم. چارهاش اين است كه شانس بياورم و تصادفي
همديگر را جايي ببينيم كه سلام و عليكي كنيم و يخمان باز شود. يا اينكه كسي و
چيزي بهانهي ديداري شود برايمان كه اين غريبي بشكند.
زندگيام پر است
از زنگهايي كه بايد ميزدم و نزدم. نامههايي كه بايد ميدادم و ندادم. جاهايي كه
بايد ميرفتم و نرفتم. احوالي كه بايد ميپرسيدم و نپرسيدم. حالا هم چند ساليست
كه ياداشتهايي كه بايد مينوشتم و ننوشتم، اضافه شده است به اين سياهه.
نميدانم هيچكدام
از اين پشت صحنهي گفتوگوهاي صدا و سيما با ملت و سوتيهاي ملت را ديدهايد يا
نه. ديدنشان هم دل آدم را درد ميآورد از خنده و هم گاهي ميسوزاند از سادگيها و
بدبختيهاي اين مردم. در يكي از اين فيلمها مصاحبهكننده از پيرزن مصاحبهشونده ميپرسد كه آيا
مسؤولان، هيچ كاري براي حل مشكل كردهاند يا خير؟ پيرزن هم جواب ميدهد كه نخير, نكردند. اگر ميكردند، اينطور نميشد! مصاحبهي بعدي هم
با پيرمردي بود كه در بيان انتظاراتش از شهردار آبعلي معتقد بود كه شهردار خوب
نكرده است! (اين را ميگويم. ثانيه 28 به بعد)
حالا من هم، مثل همان مسؤولان، زندگيام پر است از نكردنها. من شهردار آبعليام. من قهرمانِ نكردنهايم.
با این تیتری که زدهای آدم هرچه بگوید سوءتعبیر میشود. به هر حال من دربارهی تو نظری عکس آنچه که خودت گفتهای دارم. در هر دو معنای دور و نزدیکش!
پاسخحذفمنم با بهروز موافقم. من تا حالا نمی دونستم که تو از اون زنگ نزدن ها و به اصطلاح بچه ها پیچوندن ها ناراحت هم می شدی... ;)
پاسخحذفمن هم با بهروز و كامران موافقم
پاسخحذفدم بهروز و کامران گرم
پاسخحذفتیتر پیشنهادی برای این مطلب با توجه به نظر کامران می توان گفت
" از پیچوندن هـــــــــــــایت"
تو قهرمان افکار پس ذهن آن نکرده هایت هستی (چه به معنی دور یا نزدیک)
چیزی به اسم توجیه!!
parageraafe avvalesh kheili vase man pish umade..mesle alaan..ke ye aalame harf aram o engar rum nemishe beram be weblogam sar bezanam
پاسخحذف