ديدهايد آدمها وقتي گند ميزنند٬ هي با آن ور ميروند٬ به خيالشان كه ماله بكشند رويش و از ميزان گند بودنش بكاهند؟ حكايت آن آدمي كه بادي ول داده و متعاقبش تكاني به ميز كنار دستش ميدهد كه مثلا بگويد صداي ميز بوده است؟
حالا اين هيچي. ديدهايد اين توليدكنندهها را كه وقتي يك محصولشان فروش نميرود و باد ميكند روي دستشان٬ ميبندندش به ريش محصولات ديگرشان كه ردش كنند؟ يخچالهاي سايز كوچك الجي كه فروش نرفت٬ گذاشتندش اشانتيون يخچالهاي سايدشان كه هر كس يكي از اين سايدها ميخريد٬ يك يخچال كوچك هم بهش هديه ميدادند٬ بلكه به اين بهانه يخچالهاي كوچكشان را آب كنند و بدهند دست مشتري. بگذريم از اين كه پول اين يخچالهاي كوچك را پيشپيش كشيده بودند روي بزرگها؛ ما هم دلمان خوش كه داريم سود ميكنيم و هديهي مفتي ميگيريم.
حالا حكايت اين روزهاي گوگل است. برداشته دگمهي share را دوباره به گودر اضافه كرده است. اين يعني غلط كردم. يعني همان مالهاي كه روي گند ميكشند؛ همان ميزي كه بعد از باد حركتش ميدهند. رويش كليك كه ميكني اما٬ دستش رو ميشود كه تلهاي بوده براي اينكه باز ملت را به آن پلاس سوت و كورش بكشاند. نقش همان يخچالهاي سايد الجي را دارد كه مشتري به هواي آن پا پيش ميگذارد و بعد كه طلبهي خريدش شد٬ يخچال سايز كوچك را هم ميبندند به ريشش.
من كه الان وقت ندارم. ولي اگر كسي فرصتش را دارد٬ زحمت بكشد اين شعر مرحوم ايرجميرزا را براي آلن و دار و دستهاش ترجمه كند و بفرستد گوگل (يا اگر آن دور و برهاست٬ برود حضوري براشان بخواند) تا حساب كار دستشان بيايد كه حواسمان هست. آن share قديم كه ما دلتنگش هستيم و اين share جديدكه اينها چپاندهاند در ريدر تا بلكه پلاسشان را به خورد خلقا... بدهند٬ با هم تومني هفت صنار فرق دارد. اين كجا و آن كجا؟
دانهي فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه / هردو جانسوزند٬ اما این کجا و آن کجا
خشتسازان در بیابان، عشقبازان در اتاق / هر دو میمالند٬ اما این کجا و آن کجا
یک منار در اصفهان و یک منار زیر پتو / هر دو جنبانند٬ اما این کجا و آن کجا
اشتري در زير بار و دلبري در زير يار / هر دو نالانند٬ اما اين كجا و آن كجا
مردهای در آب غسل و دختری در آب حوض / هر دو عریانند٬ اما این کجا و آن کجا
پ.ن. من همين چند بيت را يادم است و هميشه هم فكر ميكردم از ايرج ميرزا باشد. اما حالا كه در ديوان شعرش دنبالش گشتم٬ نيافتم و به ترديد افتادم. كسي چيزي ميداند از اين شعر؟
شعر که مال ایرج نیست اما یکی از ابیات قشنگ چا افتاده این است:
پاسخحذفپیرمردی زیر بار و نو عروسی زیر یار
هر دو می نالند اما...
من که از لجم پلاسم رو بستم همون موقع. که فکر نکنه با این کارا به هدفش میرسه. از طرفی هم نگران این بودم که +1 هام رو همه دنیا ببینن.
پاسخحذفاما جدا از این حرفها چرا هیچکس به حذف/تغییر(!) قابلیت سورت بای مجیک اشاره نمیکنه؟ یعنی کسی متوجه نشده؟
-/ فکر کنم چون پلاس لعنتی رو بستم اون share کذائی اضافه شده رو هم ندارم.
شعر که نمیدونم از کیه اما چند بیتی ازش جاافتاده
پاسخحذفشکر مازندران وشکر هندوستان
هردو شیرینند اما این کجا وآن کجا
مردم دریاکنار ومردم دروازه غار
هردو عریانند اما این کجا وآن کجا
بچه در قنداق وآخوند در وطن
هردو می رینند اما این کجا وآن کجا