- See more at: http://blogtimenow.com/blogging/automatically-redirect-blogger-blog-another-blog-website/#sthash.auAia7LE.dpuf گاهك: اصلاح‌طلب خوب٬ اصلاح‌طلب مرده است

شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۰

اصلاح‌طلب خوب٬ اصلاح‌طلب مرده است

اين يادداشت را در روزنامه‌ي روزگار اين‌جا بخوانيد.


گفت‌وگوي اخير آقاي علي مطهري با خبرگزاري فارس نكات جالب توجهي را در درون خود جاي داده است كه اگرچه تمامي آن‌ها به زعم نگارنده منطبق با واقعيت و انصاف نيست٬ اما به مصداق لنگه كفشي در بيابان٬ بايد در روزگاري كه حق و حقيقت‌گويي به كيميايي ناياب بدل شده است و اصولا حرف حقي به گوش نمي‌رسد٬ قدردان كسي بود كه دست‌كم بخشي از حقيقت را بر زبان مي‌آورد.

صرف‌نظر از ديدگاه‌هاي شخصي ايشان درباره‌ي افراد و جريان‌ها سياسي -كه از سليقه‌اي به سليقه‌اي مي‌تواند متفاوت باشد- دست‌كم يك ايراد اساسي به سخنان ايشان وارد است كه اين ايراد در جاي‌جاي صحبت تكرار شده است. آقاي مطهري در چندين بخش از صحبت‌هاي خود از اصلاح‌طلبان –به زعم ايشان- تندرو سخن گفته و به طور مشخص از آقايان بهزاد نبوي و تاج‌زاده به عنوان نمونه‌هايي از اين طيف نام برده است. در نظر ايشان بازي و رقابت سياسي ميان اصول‌گرايان و اصلاح‌طلبان زماني قابل قبول است كه اين آقايان پيش از شروع بازي توسط شوراي نگهبان رد صلاحيت شده و به ديگر كلام٬ حق حضور در اين رقابت را نداشته باشند. جان‌مايه‌ي صحبت‌هاي آقاي مطهري در اين جمله‌ي كليدي نهفته است كه:

تصور من در آن زمان این بود كه ممكن است افرادی تندرو مثل بهزاد نبوی و تاج‌زاده مجلس را به دست بگیرند. اما وقتی وارد مجلس شدم دیدم اصلاح‌طلبان موجود در مجلس هشتم كبریت بی‌خطر هستند.

به اين ترتيب٬ آقاي مطهري رقابت سياسي را نه به معناي واقعي آن و با حضور رقباي جدي و قدر٬ كه به شكلي نمايشي و براي خالي نبودن عريضه ترجيح مي‌دهند و به ديگر كلام٬ در نظر ايشان اصلاح‌طلب خوب اصلاح‌طلب كبريت بي‌خطري است كه نه در رقابت و انتخابات براي ايشان و دوستانشان ايجاد مشكل و دشواري كند و نه بعدتر در تصميم‌گيري‌هاي مجلس قدرت عرض اندامي داشته باشد. اصلاح‌طلبان بايد باشند تا آقاي مطهري و دوستانشان بتوانند در رقابتي آبرومند شركت كنند٬ اما نبايد اين بودن چنان باشد كه براي ايشان ايجاد اشكال و مشكلي كند.

تا اين‌جاي كار ايرادي ندارد. يعني مي‌توان پذيرفت كه نگاه آقاي مطهري به عرصه‌ي رقابت انتخاباتي اين‌گونه است و مانند بسياري ديگر ترجيح مي‌دهد با رقباي قدرتمند طرف مقابل روبه‌رو نشده و تنها با كبريت بي‌خطرهايي مواجه باشد كه هم ظاهر قضيه‌ي انتخابات را براي ايشان و يارانشان حفظ كنند و هم پيروزي در عرصه‌ي رقابت را براي ايشان دشوار نكنند. اما ايراد اين‌جاست كه ايشان به راحتي پذيرفته و اظهار هم مي‌كنند كه حذف آن رقباي قدرتمند وظيفه‌ي شوراي نگهبان است و اگر هم پيش از اين در انتخاباتي اين افراد مجال حضور پيدا كردند٬ از ضعف و كوتاهي اين شورا بوده است:

مجلس ششم در شرایطی به وجود آمد كه شورای‌ نگهبان در انفعال قرار داشت و علی‌رغم میل خود نتوانست بسیاری از كاندیداهای اصلاح‌طلب را رد صلاحیت كند. هرچند می‌خواست امثال تاج‌زاده و بهزاد نبوی را رد صلاحیت كند اما فضای جامعه به نفع دوم خرداد و خاتمی بود، بنابراین شورای‌نگهبان تساهل به خرج داد. اما امروز این گونه نیست و آنها بسیار دقیق عمل می‌كنند. بر همین اساس چنین افرادی امكان ورود به انتخابات را ندارند؛ از این رو كسانی كه تأیید صلاحیت می‌شوند، شبیه اصلاح‌طلبان فعلی مجلس هشتم خواهند بود.

به اين ترتيب٬ ايشان هيچ ابايي از طرح اين نكته ندارند كه نه تنها بازي سياسي را با حضور حريفي ضعيف و ناتوان مي‌پسندند٬ بلكه از سازوكارهاي نظارتي هم انتظار دارند به هر طريق ممكن جلوي حضور رقيب توانمند را بگيرند تا انتخاب ايشان و دوستانشان به اشكال و مشكلي برنخورد. اين شيوه‌ي حضور دقيقا به اين مي‌ماند كه در بازي فوتبال يكي از دو طرف اسامي چند نفر از قوي‌ترين بازيكنان طرف مقابل را به داور مسابقه بدهد و از او بخواهد پيش از شروع بازي اين چند نفر را از زمين بيرون كند تا طرف اول بتواند با آسودگي خاطر وارد زمين شده و بازي را به تصاحب خود درآورد.

آقاي مطهري اگر به درستي مواضع خود اعتقاد داشته و از موقعيت خود و دوستانشان در ميان راي‌دهندگان مطمئن هستند٬ اگر يقين دارند حتي با حضور اصلاح‌طلبان اصلي و قدرتمند –و نه فقط كبريت بي‌خطرهايشان- همچنان مردم ايشان و دوستانشان را مورد اعتماد و انتخاب قرار خواهند داد٬ به جاي تشويق نهادهاي نظارتي براي حذف اين رقبا از اين نهادها بخواهند راه را براي حضور همه باز كنند تا مشخص شود جايگاه و وزن هر طرف تا چه اندازه است.

به راستي اگر اصول بازي در نگاه آقاي مطهري –كه از معتدل‌ترين اصول‌گرايان است- تا اين حد غيرمنصفانه و دور از واقعيت‌ها و الزامات رقابت‌هاي سياسي جهان امروز است٬ از ديگر اعضاي اين طيف چه انتظاري مي‌توان داشت و اصلا سوال اين‌جاست كه چرا اصولگرايان كه –به زعم خودشان- از موقعيت سياسي و پايگاه اجتماعي خود مطمئن هستند٬ تا اين حد از قرار گرفتن در رقابتي واقعي و برابر هراس دارند؟ مگر نه اين‌كه علي‌القاعده آن را كه حساب پاك است٬ نبايد از محاسبه و امتحان باكي باشد؟

۴ نظر:

  1. متن بیانی شیوا دارد و تاثیرگذار، گر چه کسی که با صراحت چنین موضعی می گیرد حقیقتن به دنبال پاسخ نیست.

    پاسخحذف
  2. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  3. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف