من طنز و ظرافت نهفته در وبلاگ گيسطلا و خيلي از وبلاگهاي ديگري را كه براي خودشان اسم و رسمي در كردهاند نميتوانم بفهمم. اين را كه ميگويم٬ لابد آنها كه هنري جز لايك زدن بيفكر اين وبلاگها ندارند٬ ميخواهند خودشان را پاره كنند كه چرا چنين حرفي ميزنم و اگر من آنها را نميفهمم٬ دليل بر نفهمي من است نه بيمحتوايي اين وبلاگها. بسيار خب٬ شما كلاه خودتان را قاضي كنيد و مثلن نگاهي به اين يادداشت بيندازيد كه تا همين لحظه بيشتر از 40 لايك براي خودش در گودر دست و پا كرده است. من بارها اين يادداشت را خواندم و نه توانستم طنز قوياي در آن بيابم٬ نه محتواي تكاندهندهاي٬ نه هيچ چيز ديگر. ميتوانيد به يادداشتهاي ديگر اين وبلاگ هم نگاهي بيندازيد و قضاوتتان را كامل كنيد. مثلن من خواندن اين يادداشت را هم توصيه ميكنم كه تا كنون بيشتر از 50 لايك خورده است.
روي صحبت من با نويسندهي اين وبلاگ نيست. به نظرم ايشان كاملن آزاد است كه هر آنگونه كه دوست دارد و ميپسندد بنويسد و اصلن به من يا كس ديگري هم ربطي ندارد كه بخواهيم به نوشتههاي ايشان ايرادي بگيريم يا توصيهاي بكنيم. من در نهايت ميتوانم نظرم را دربارهي بياعتباري لايك زدنها در گودر ابراز كنم و اينكه چقدر خوب است كمي در اين باره دقت و انصاف بيشتري به خرج دهيم.
بحث بر سر شيوهي وبلاگنويسي هم نيست. مثال زندهاش هم اين كه خود من٬ به عنوان كسي كه يادداشتهاي نسبتن طولاني در گاهك مينويسم٬ اگرچه دل خوشي از اين وبلاگهاي مينيمال –كه بلاي جان وبلاگستان و بلاي جان هر چه مطالعهي عميق و هدفمند شده است- ندارم٬ اما اين باعث نميشود كه خودم به اين وبلاگها سر نزنم و گاهي از ظنز و ظرافت نهفته در آنها به حيرت و شگفتي نيفتم. صحبت بر سر شيوهي وبلاگنويسي نيست كه هر كسي قلم و شيوهي خودش را دارد. صحبت بر سر آدمهايي است كه دچار نوعي بيماري شدهاند كه به صورت هيستريك با ديدن اسم بعضي وبلاگها دستشان به روي لايك ميرود.
حتمن شنيدهايد كه يكبار مسعود بهنود در حال سر و سامان دادن به وبلاگش بوده است و براي آزمايش كلمهي نامفهوم و بيمعنايي را منتشر ميكند كه مثلن از چيزي مطمئن شود. در فاصله چند ثانيهاي كه اين پست بر روي وبلاگش بوده است تا آن را پاك كند٬ 3 لايك دريافت ميكند. مثال بهنود را آوردم٬ چون يقين دارم كسي اين شك را نميبرد كه در توانمندي و قلم شيواي بهنود كمترين ترديدي داشته باشم.
از باب مثال اين را گفتم. قصدم هرگز مقايسهي وبلاگ بهنود و گيسطلا نبوده است كه قدر و تفاوت آنها مشخصتر از اين حرفهاست كه من چيزي بگويم. صحبت از همان آدمهاي بيمار است كه گويا همهي هنر و توانشان در اين است كه بي كمترين فكري بر روي اسمهاي بهخصوصي با تعصب لايك بزنند.
چه مطالب لوس و بينمكي داشت اين گيس طلا
پاسخحذفOveis jan, fek konam yeki az dalayeli ke baazia inkaro mikonan ine ke mikhan began ma kheyli halimoone. Ettefaghan dalile like kardaneshoono khodet gofti. Kheyli sadast dalilesh. Dalilesh ine ke hichi az matalebesh nemifahman, pas natije mgiran ke hatman bayad chize khafan va matlabe porbari boode bashe ke euna chizi nafahmidan, vase hamin bodo bodo likesh mikonan ke began ma ham hastim! 2bare azam nakha ke too webloget nazaramo begam, chon man fonte farsi nadaram! Ama man 100% ba nazaret movafegham dadash. :-)
پاسخحذفممنون که درباره وبلاگم نوشتید . خیلی جالب بود و بامزه تر اینکه در وبلاگ من کامنت گذاشتید و ادرس وبلاگ خودتان را نوشتید.
پاسخحذفبا تشکر
گیس طلا
به هر حال سليقهها با هم فرق ميكنه. من خودم وبلاگهايي مثل اين گيس طلا را نميخوانم. سردرد ميگيرم! :))
پاسخحذفالبته اگر آدم همین طوری بدون زمینه ی قبلی ص وبلاگ هایی رو باز کنه یه جور برداشت داره از مطالبشون و اگر مثلا مثل من 3 سال پشت سرهم مطالب وبلاگهایی رو خونده باشه ، می تونه یه چیزای بیشتری توی ذهن خودش ردیف کنه و با مطالب جدیدتر نوشته شده حس قرابت بیشتری پیدا کنه
پاسخحذفشاید علاقه تعدادی به لایک زدن و اینا به دلیل آشنایی قبلی و نزدیک تر بودن ذهنشون با فضای نوشتن نویسنده ی وبلاگ هاست
من فکر می کنم که گیس طلا حق داره هر چی دلش می خواد تو وب لاگش بنویسه و تو هم همینطور. نکته ای هم که می گی جای فکر کردن داره و حتی خود من هم یک درصدی با حرفت موافقم. اما فکر می کنم از همه گزاره هایی که گفتی می شه نتیجه گرفت که یک عده آدم مثلا بی سلیقه یا با سلیقه متفاوت با تو هستن. نمی تونم چه جوری نتیجه گرفتی که آدم ها بیمارن؟ فکر می کنم حق نداری که چون رفتار یک عده رو نمی فهمی، بگی که بیماری ای دارند یا قضاوت کنی که هیستریک لایک می زنن. تو فقط می دونی که اونها با شاخصی متفاوت از شاخص تو لایک می کنند. این شاخص برای تو طنز نوشته، یا محتوا است برای یک عده آدم، شناختن نویسنده. به نظر من تفاوتی بین اش نیست
پاسخحذفبه پري وار در قالب آدمي:
پاسخحذفممنون از پيامت. من مثالي از وبلاگ بهنود آوردم كه يك كلمهي بي معنا كه براي تست بر روي وبلاگش گذاشته بود در كمتر از چند ثانيه 3 لايك دريافت كرد. اين اگر اسمش بيماري نيست، پس چيست؟
به نظرم كساني كه اين 3 لايك را زدهاند از آن دسته آدمها هستند كه نگاهشان اين است كه هر چه از اين وبلاگ صادر ميشود، بي توجه به ارزش آن بايد لايك بخورد و اين طور ميشود كه يك كلمهي بي معنا مانند "يستاسثغارذ" كه از قلم بهنود صادر شده است، از نظر آنها ارزش مييابد.
سطح پايينتر اين بيماري -يا اختلال- ميشود لايك زدنهاي بي حد و حصر و هيستريك براي مطالبي كه ارزش و محتواي چنداني ندارد نظير همين كه در اين يادداشت صحبتش رفت.
من خودم هم تاكيد كردم كه هم نويسندهي اين وبلاگ، هم من، هم بهنود و هر كسي ديگري حق دارد هر آن چه دلش ميخواهد بگويد و بنويسد. ترديدي در اين نيست. ولي بحث بر سر انتخابها و گرايشها است كه اگرچه نميتوانم آن را تغيير دهم، اما حق نقد و رد آن را دارم. مثل همهي چيزهاي ديگري كه با وجود اقبال عمومي ميتواند به خودي خود بي ارزش باشد و چيزي را در نظر آدمي كه آن را بي ارزش ميبيند تغيير نميدهد. ميشود مثل فيلم اخراجيها كه اگر همهي 72 ميليون ايراني هم به تماشاي آن بروند و شكمشان را بگيرند و قاه قاه بخندند، چيزي بر ارزش آن اضافه نميكند. بيارزش بيارزش است. همچنانكه بيمحتوا بي محتوا است.
به sand: صحبتت منطقي و درست است. اگرچه هميشه اينطور نيست و بعضي وبلاگها اول و آخرشان چندان فرقي با هم ندارد. اما در مجموع نقدت را وارد ميدانم. مرسي.
پاسخحذفاین که اول و آخر برخی وبلاگ ها فرقی با هم ندارند و در کل فاقد ارزش خاص و قابل عرضی ، منم 100% موافقم و نمونه هایی هم می تونم فوری پشت سرهم ردیف کنم . اما اسم بردن از وبلاگ ها به نظرم خیلی خیلی کم پیش میاد که جایز باشه . من راستشو بگم روی وب گیس طلا تعصب دارم اما خداییش خداییش خیلی راحت با مطالبش ارتباط برقرار کردم و از ظن خودم یار شدم ... به سلیقه ی کسی کار ندارم اما در مورد نقدی که نوشتید ، من باهاش موافقم ولی تنها یک ایراد از نظر من داره و اونم اسم وبلاگ مورد مثال هست ... به جای اون نمونه های زیاد دیگه ای میشه گذاشت که واقعا به این نقد می خورن ... اما بازم به نظرم اسم بردن جایز نیست . حتی نه به خاطر احترام گذاشتن به سلیقه ی یک عده ای . به خاطر این که می تونیم ص وبلاگ کم محتوا و بی مزه ی مورد نظر رو ببندیم و خودمونو از شر خوندنش خلاص کنیم
پاسخحذفاین که اول و آخر برخی وبلاگ ها فرقی با هم ندارند و در کل فاقد ارزش خاص و قابل عرضی ، منم 100% موافقم و نمونه هایی هم می تونم فوری پشت سرهم ردیف کنم . اما اسم بردن از وبلاگ ها به نظرم خیلی خیلی کم پیش میاد که جایز باشه . من راستشو بگم روی وب گیس طلا تعصب دارم اما خداییش خداییش خیلی راحت با مطالبش ارتباط برقرار کردم و از ظن خودم یار شدم ... به سلیقه ی کسی کار ندارم اما در مورد نقدی که نوشتید ، من باهاش موافقم ولی تنها یک ایراد از نظر من داره و اونم اسم وبلاگ مورد مثال هست ... به جای اون نمونه های زیاد دیگه ای میشه گذاشت که واقعا به این نقد می خورن ... اما بازم به نظرم اسم بردن جایز نیست . حتی نه به خاطر احترام گذاشتن به سلیقه ی یک عده ای . به خاطر این که می تونیم ص وبلاگ کم محتوا و بی مزه ی مورد نظر رو ببندیم و خودمونو از شر خوندنش خلاص کنیم
پاسخحذفبابا اين يارو يك سري نوچه و آشنا دور و برش داره كه ميان و براش لايك مي زنن. مرد حسابي لايك هم شد دليل كه تو داري حرصش را مي خوري؟
پاسخحذف