كسي برايم ايميلي فرستاده بود كه در آن نقل عبارتي شده بود از آيتا... خميني كه:
"شما ياوه گويان با زندگاني معنوي و سعادت اجتماعي يك گروه انبوه صدها هزار ميليون نفري بازي ميكنيد." (كشف الاسرار، صفحه 74)
بعد هم طرف زيرش حاشيهاي نوشته بود كه:
" صد هزار ميليون ميشود صد ميليارد نفر، صدها هزار ميليون را خودتون حساب كنيد. جمعيت جهان چند نفره؟"
بعدن همين نقل قول و مشابه اين هجويهها را در فيسبوك و جاهاي ديگر هم ديدم و تمامي آنها هم اشاره به تعداد صدها هزار ميليون نفري دارند كه عدد غيرواقعياي به نظر ميآيد.
به نظرم منطق استدلالي اين هجويهها نادرست است و در واقع جملهاي كه از ايشان نقل شده است از منظر گفتاري و مفهومي ايرادي ندارد؛ به سه دليل زير:
اولن٬ عدد در بسياري مواقع مفهوم عددي خود را ندارد. به ديگر كلام٬ در علوم انساني و كلامي عدد بيش از آنكه مفهوم شمارشي داشته باشد٬ در مقام بيان كثرت يا قلت به كار ميرود. بر همين اساس است كه وقتي حافظ ميفرمايد: "صد هزاران گل شكفت و بانگ مرغي برنخاست" كسي ظن اين را نميبرد كه دقيقن تعداد صد هزاران گل –نه يكي كمتر و نه يكي بيشتر- شكفته باشد و حافظ هم اينقدر بيكار و عاطل و باطل بوده كه آنها را تكبهتك شمرده باشد. بلكه همگان بر اين نكته اتفاق دارند كه منظور خواجه بيان تعداد گلها نبوده و در واقع به دنبال تاكيد بر تعداد زياد گلها بوده است. از اين رو ميتوان صد هزاران را در مقام قيد كثرت در نظر گرفت.
دوم اين كه٬ در اصول فقه عدد مفهوم ندارد٬ مگر در جايي كه قرينهاي براي آن وجود داشته باشد. به ديگر كلام به نظر اصوليين تنها زماني ميتوان براي عدد حجيت قايل شد كه با قرينهاي يقين حاصل شود كه گوينده درصدد بيان حد و اندازهي حكم بوده است. بهترين مثال براي حجيت داشتن عدد را ميتوان در انواع حدود جستجو كرد كه مثلن آنجا كه حد شرب خمر را 80 تازيانه ميداند٬ منظور دقيقن همان 80 تازيانه –نه كمتر و نه بيشتر- است. مثال ديگر مادهي 808 قانون مدني است كه حق شفعه را ميان دو نفر فرض ميكند و منظورش هم اين است كه اگر اين دو تبديل به سه شود٬ ديگر حق شفعهاي وجود نخواهد داشت. در هر دوي اين مثالها قرينههاي مشخصي وجود دارد كه قصد گوينده را در بيان دقيق حد و اندازه آشكار ميكند. از آن سو٬ نمونههاي فراواني ميتوان يافت كه كه عدد به دليل عدم وجود قرينه حجيت خود را از دست ميدهد. براي مثال در حديث نبوي "انت بالخيار ثلاث ليال" با آنكه از عدد 3 نام برده است٬ ليكن چون قرينهاي براي اين عدد در كار نيست٬ بيشتر فقها براي اين عدد حجيت قايل نبوده و لذا خيار شرط را محدود به 3 روز نميدانند.
در جملهي آيتا... خميني هيچ قرينهاي وجود ندارد كه ايشان در صدد بيان مقدار دقيق و حكمي چيزي بوده است و لذا عدد به كار برده توسط ايشان حجيت ندارد و همچنان كه در توضيح اول گفته شد٬ تنها در مقام بيان كثرت بوده است.
نكتهي سوم -و با فرض اينكه هيچيك از توضيحات بالا كارساز نباشد- اين كه از كجا معلوم گوينده تنها جمعيت فعلي جهان را در نظر داشته است؟ شايد منظور ايشان از صدها هزار ميليون نفر جمعيت ابناء بشر در تمام ادوار تاريخ بوده است و با اين نگاه عدد ياد شده چندان غيرواقعي به نظر نميآيد.
جان كلام اينكه عبارت نقل شده از ايشان و به طور مشخص عدد به كار برده شده٬ از منظر گفتاري و مفهومي ايرادي ندارد و هجويهها جملگي ناصحيح هستند.
راستشو بگو قراره از اين حرفا چي بدست بياري كه زحمت نوشتن اينهمه استدلال رو بخودت دادي؟ لابد پستي مقامي چيزي ميخواي بعد برگشتنت بهت بدن؟
پاسخحذفمثل اون هنرمنداي خودفروشي كه رفتن با ... افطاري خوردن...
حسن و ياسر زنگ زدن تشکر کردن، حسين گفت نه بابا هويجوري يه چيزي گفته جدي نگيرين
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاویس جان!
پاسخحذفاستدلالهات آخر آخوندیه ها!
برادر من توی حرفهای این انسان درگذشته نمونه هایی از این دست زیاده! آدم بی سواد بی سواده دیگه! این همه توضیحات و فلسفه بافی نداره! حرفهای یک آخوند رو که با شعر حافظ مقایسه نمی کنن که! شعر و ادبیات هم با یک متن سیاسی یا اجتماعی فرق داره به نظرم. در شعر آرایه اغراق داریم که فکر نکنم قابل تعمیم به حوزه های دیگه باشه. بقیشو دیگه نگم! خودت انقدر باهوش و منصف هستی به نظرم که متوجه باشی خیلی جای دفاعی وجود نداره!
مزخرف نوشتي
پاسخحذففکر می کنم منظور از این نوشته بیشتر تحلیل نحوه نقل یک معیار سنجش است تا تایید یا رد گفته یک فرد خاص که حالا از قضای روزگار کسی است که مورد نقد هم هست. به نظرم سزاوار نیست جان مطلب رو به دلیل اینکه حرف مورد بحث آن از کسی ست که مطلوب ما نیست، نادیده گرفت.
پاسخحذفیعنی اگر همین جمله در گیومه مثلا از دکتر فلانی یا پروفسور بهمانی بود و بعد همین دلایل در راستای تحلیل گفته اش مطرح می شد، این مطلب خواندنی و بسیار جالب می شد؟
و يا آنكه شايد اصلاً معلول آن است كه در فارسي فاقد واژهاي براي اغراق شمارشي هستيم. به اين ترتيب صدها هزار ميليون ميشود جايگزين چيزي مثل زيليون.
پاسخحذفريدم به خودت و استدلالت.
پاسخحذف